افسانهای به نام پل اسکولز ؛ برملا سازی.
۱٬۱۷۳ بازدیدچهارشنبه ۰۱ فروردین ۱۳۹۷ - 0۴:۴۲
۱۵ دیدگاه
اول از همه چیز، من نمیخوام اینکه پل اسکولز بازیکن خیلی خوبی بوده رو انکار کنم. اما میخوام ثابت کنم که نقل قول های ساختگی و بدون منبع و تبلیغات جانب دارانه ، از اسکولز یک «افسانه» ساخته.
مصداق اینکه گرفتن دست پیش برای پس نیافتن اینه که بعضی از دوستان با هدف اینکه اسکولز هم سطح امثال جرارد، لمپارد و پت ویرا یا حتی یایا توره قرار بگیره، گفته میشه اسکولز ازشون بهتره. این کار شرم آوره.
بازیکنانی که نام بردم همگی رهبر های تیمشون بودن و در ۹۹٪ مواقع کلید موفقیت تیم هاشون بودن، در عین حال اسکولز هیچوقت یکی از بازیکن های مهم و کلیدی یونایتد نبود.
در ۲۰ سالی که اسکولز در منچستریونایتد حضور داشت، ۱۴ بازیکن مختلف جایزه بهترین بازیکن سال این باشگاه رو از آن خودشون کردن، نام اسکولز هیچوقت در بین برنده ها نبود.
در فینال چمپیونزلیگ سال ۲۰۰۹ فرگوسن فهمید که بازی دادن به اسکولز میتونه مهره اضافی تیمش تو بازی باشه، به همین دلیل پارک جی سونگ رو به جای اسکولز وارد ترکیب کرد.
برای بازیکنی که ظاهرا بازیکنان هم دورهاش تحسین کننده هاش بودن، عدم حضور در بین نامزد های توپ طلا و در تیم منتخب سال فیفا در بین سالیان طولانی حضور در سطح اول فوتبال دنیا، عجیبه.
بهترین رتبه های لمپارد و جرارد در بین نامزد های توپ طلا، به ترتیب دومی و سومی بود. همچنین هر دوی این ها ، بار ها در ترکیب منتخب سال جهان قرار گرفتند.
جهت مقایسه بیشتر؛ جرارد و لمپارد هر کدوم ۸ بار نامزد حضور در ترکیب منتخب سال فیفا شدند در حالی که اسکولز از بین ۲ بار نامزد شدن، هیچوقت انتخاب نشد.
در ۲۰ سال حضور متوالی در لیگ برتر (و در یک تیم اکثرا مدعی/قهرمان) فقط و فقط و فقط ۲ بار در ترکیب منتخب سال لیگ برتر قرار گرفت!!
یایا توره در تنها ۴ سال به رکورد اسکولز رسید، لمپارد و جرارد هم به ترتیب ۵ و ۸ بار در ترکیب منتخب سال لیگ برتر قرار گرفتند.
نه هواداران، نه ژورنالیست ها و نه بازیکنان ، اسکولز رو به عنوان بهترین بازیکن سال لیگ انتخاب نکرده اند در حالی که جرارد و لمپارد ۶ دفعه این جایزه ها را کسب کرده اند.
برای باز شدن فضای درخشش برای دو ستاره به نام جرارد و لمپارد، اسکولز از تیم ملی انگلیس کنار گذاشته شد.
بعد از این اتفاق، در سال ۲۰۰۴ و پس از دیدن ناتوانی خود در رقابت با دو هافبک جوان و باکیفیت تر، رسما از تیم ملی خداحافظی کرد.
در سال ۲۰۰۱ ، یونایتد برای تقویت خط هافبکش خوان سباستین ورون رو جذب کرد تا در کنار روی کین بهش بازی بده.
در جهت باز شدن جا برای سباستین ورون، اسکولز مجبور شد به پست غیرتخصصیاش کوچ کنه و پشت مهاجم بازی کنه.
اما اگه انقدر بازیکن مهمی بود، چرا هم باشگاه و هم تیم ملی سعی کردند بازیکنان بهتری رو جانشینش کنند؟
اسکولز بازیکن خوبی بود اما هیچوقت تیم هاش رو به موفقیت نرسوند و در لحظات حساس سرنوشت بازی ها رو تعیین نکرد، کاری که لمپارد و جرارد بار ها بار به خاطر انجامش ستایش شدند.
بخشی از شهرت جرارد بخاطر عملکردش در استانبول و کاردیفه ، همچنین لمپارد رو با عملکردش مقابل بولتون، بارسلونا و فینال های متعدد (به ویژه چندین جام حذفی) است.
با این حال خیلی بیش از این ها عملکرد تاثیرگذار برای تیم هاشون داشتند، در طرف مقابل زمانی که از بازیکنان کلیدی و سرنوشت سازی در منچستریونایتد صحبت میشه نام اسکولز بعد از یک لیست طولانی از سایر هم تیمی هایش به چشم میخوره.
در زمان بازیاش، همیشه وقتی صحبتی از خط هافبک منچستریونایتد به وسط میومد اول اسم روی کین برده میشد و بعد از اون اسکولز. حتی خداحافظی اش از تیم ملی هم به دست فراموشی سپرده شد.
اما پس از خداحافظیاش از فوتبال، یک بزرگنمایی و هایپ کم سابقه در اطرافش -توسط همون افرادی که زمان بازیاش ، توجهی بهش نداشتن- شکل گرفت که به «خدای فوتبال» تبدیلش کرد.