بخش سوم از فصل دوم- قیصر آلمانی و مرد و طوطی اش
بازی کثیف (7)؛ بی اعتمادی بن همام به بلاتر و لزوم کسب آرای آسیایی ها برای رسیدن به میزبانی جام جهانی

اختصاصی طرفداری- هر تمایل میزبانی برای جام جهانی، باید حمایت نفر اول کمیته اجرایی فیفا، رئیس آن یعنی سپ بلاتر را به خود ببیند. با توجه به پیشنهاد این مساله از سوی خود بلاتر در شام با امیر و قدردانی اش از بن همام به خاطر خدماتش در انتخابات 98 و 2002، پس می شد نتیجه گرفت پیرمرد جاه طلب، حامی میزبانی قطر است، نه؟ یا غیر این بود؟ وقتی بلاتر گفته بود "می خواهیم جام جهانی را به قطر بیاوریم"، آیا واقعا فکر می کرد همه چیز در سیطره قدرت اوست و قرار نیست شخص دیگری در این تصمیم شرکت کند که از اعطای میزبانی به عنوان هدیه ای از طرف خودش صحبت کرده بود؟ این ها به کنار، دورویی اش در جریان انتخابات سال 2007 ثابت کرده بود این روباه پیر اصلا قابل اعتماد نیست!
رئیس فیفا به اندازه یک پدربزرگ مهربان نشان می داد و گهگداری در بین مردم هم ظاهر می شد و از خانواده اش در فیفا و بازی محبوب صحبت می کرد، ولی پشت پرده همه چیز متفاوت بود و قرار نبود بازی جوانمردانه پاداشی داشته باشد یا تمارض توسط داور جریمه شود. پشت پرده یک بازی کثیف جریان داشت. اگرچه بلاتر در دوران مدیریتش، توفیقات جالب توجهی هم داشت، این که یک مدیر موفق فوتبالی باشید، کافی نبود. آنجا باید شهریاری شبیه نیکولو دی برناردو دی ماکیاولی می بودید. اگر لازم بود در یک صحنه وجهه ای مثبت داشته باشید و پشت آن صحنه چیزی کاملا متفاوت بروز دهید تا قدرت تان از دست نرود، بلاتر قطعا توانایی انجام همه آن را داشت. او به امیر گفته بود می خواهد جام جهانی را در قطر ببیند، ولی آیا واقعا چنین چیزی می خواسته است؟
در سال 2008، بلاتر 72 ساله برای یک دهه رئیس فیفا بود و این 10 سال به عنوان مهم ترین مرجع تصمیم گیری دنیای فوتبال، تاثیر خود را در زندگی خصوصی اش هم گذاشته بود. سه ازدواج ناموفق، یک فرزند و انواع شایعات مختلف در خصوص فانتزی های جنسی اش، حاصل سال های حضورش در ریاست فیفا بود. بلاتر برای دوره ای، رئیس جامعه جهانی دوستداران ساسپندرها بود؛ نهادی که تلاش می کرد زنان را متقاعد کند از پوشیدن تاید خودداری کرده و دوباره به جوراب شلواری های جذاب تر روی بیاورند. در نتیجه این فعالیت ها، او توانسته بود گروهی از زنان زیبا را تا زمانی که وقتش اجازه می داد، در اطرافش داشته باشد.
از سوی دیگر، بلاتر دوستان چندانی نداشت و نمی توانست دوست دختران دلربایش را هم زیاد کنار خود حفظ کند. تمام این ها به خاطر این بود که زندگی اش را وقف کارش می کرد: کارش زندگی اش بود. معمولا آخر هفته ها هم در دفتر کار لوکسش در مقر فیفا حاضر می شد و خودش را با کار سرگرم می کرد. بسیاری از وقت او صرف رسیدگی به امور مالی فیفا می شد و او با در اختیار داشتن تمام حساب ها، هیچ نیازی به دست زدن به حقوقش هم پیدا نمی کرد؛ حقوقی که شنیده شده چندین میلیون دلار است، ولی طبق سایر موارد مهم در فیفا، این هم مساله ای مخفی باقی مانده و حتی اعضای کمیته اجرایی هم از آن بی خبرند. توجهش به جزئیات همانند کاریزمای سیاستمدارانه اش قابل تحسین بود. اعضای کمیته اجرایی معمولا در روزهای تولد یا در پس از موفقیت های اخیرشان مثل تمدید دوره حضورشان در کمیته اجرایی، ایمیلی از سوی بلاتر دریافت می کرد که به آنها تبریک می گفت.
بلاتر می خواست به هر قیمتی شده در قدرت باقی بماند و بن همام با هزینه ای که پرداخت کرده بود، این را خیلی خوب می دانست. برای باقی ماندن بر ریاست فیفا، باید حمایت همیشگی کمیته اجرایی را به خود می دیدید و در کنار آن یک یا چند فدراسیون سرکشی که آرای شان در کنگره سالانه اهمیت داشت را رام می کردید. فرستادن ایمیل به خودی خود نمی توانست چنین چیزی را تضمین کند. سپ بلاتر از مرشد و مقتدایش، ژائو هاولانژ، آموخته بود که راه رسیدن به موفقیت استفاده از ثروت بی حد و حصر فیفا در راه رسیدن به اهداف سیاستمدارانه خودتان است.
https://ts2.tarafdari.com/users/user7002/2018/02/02/skysports-blatter-sepp-blatter-fifa_3853662.jpg" />
سپ بلاتر در سال 2007، برای 10 سال رئیس فیفا بود
طی چهار ساله منتهی به جام جهانی 2006، فیفا دو میلیارد دلار درآمد کسب کرده بود که می توانست در راه بدست آوردن حامیان مختلف، استفاده شود. سه چهارم فدراسیون های فوتبال در دنیا از نظر مالی وابسته به فیفا شده بود و بلاتر هر سال 250 هزار دلار به آنها پرداخت می کرد که شامل مبالغ بیشتر در سال های جام جهانی هم می شد. بدون این مبالغ، بسیاری از فدراسیون ها ورشکسته می شدند و در نتیجه همه شان رئیسی می خواستند که تزریق پول را قطع نکند. در دوره بلاتر، این پول ها به ویژه به فدراسیون های ضعیف تری پرداخت می شد که آرای شان در ماندگاری بلاتر، تاثیر داشت. پروژه های توسعه فوتبال فیفا همچون گل (که خب قطعا رئیسی جز بن همام به خود نمی دید) و برنامه کمک مالی فیفا می توانست هر بار تا 400 هزار دلار به کشورهای در حال توسعه پرداخت کند. روسای این فدراسیون ها با استفاده از این مبالغ، چمن های مصنوعی و کمپ های تمرینی می ساختند و در نتیجه جایگاه شان به عنوان نفر اول فوتبال کشورشان را تثبیت نموده و وجهه اجتماعی شان را ارتقا می دادند. اگر چه این ها پروژه هایی قابل تحسین بودند، قانونی نانوشته و مخفی برای بدست آوردن دوستان و تحت تاثیر قرار دادن مردم هم به شمار می رفتند.
بلاتر هم از امکانات تحت امرش برای پاداش دادن به حامیان و زیرنظر نگه داشتن رقبا شامل منصوب کردن شان در کمیته های مختلف فیفا از فوتبال ساحلی گرفته تا امورات پزشکی، استفاده می کرد. هر کدام از اعضای کمیته های مختلف فیفا می توانستند سالی حداقل 100 هزار دلار درآمد داشته باشند و با فعالیت های دیگر در این نهاد پولساز، میزان را افزایش هم بدهند. کمیته اجرایی هم مهم ترین بخش فیفا به شمار می آمد. بلاتر تعداد اعضای آن را دو برابر کرده بود و برای هر کدام از نفرات، حقوقی شش رقمی وضع کرده بود که جدای از درآمد آنها از شغل های خودشان در زادگاه شان به شمار می رفت. این دستمزدها همه به صورت نقد از طریق اداره مالی فیفا در سوئیس معاف از مالیات پرداخت می شد. این پول ها مسلما برای بن همام شبیه پول تو جیبی بود و معمولا وقتی در زوریخ بود، راننده یا مشادی را برای دریافت پاکت های 10 هزار یا 20 هزار دلاری می فرستاد که همه اسکناس های نو و تانخورده بودند. بن همام از این پول ها برای هدیه به دوستان یا زیردستان استفاده می کرد.
تنها چیزی که بن همام با اطمینان در خصوص بلاتر می دانست این بود که روباه پیر برای ماندن در مسند قدرت، هر کاری لازم باشد می کند و هیچ چیزی کمتر یا بیشتر از این در موردش صدق نمی کرد. پس اگر فکر می کرد فرستادن جام جهانی به قطر در راستای منافعش قرار دارد، آن را می کند. اگر هم به هر دلیلی، اهدافش تغییر کند، حمایتش همانند شن های صحرای سوزان قطر، به باد خواهند رفت.
بن همام ارتباط بسیار خوبی با دیگر برادرانش در کمیته اجرایی فیفا داشت. در جلسات زوریخ، او با تک تک نفرات حاضر به گرمی دست می داد و به روی شان لبخند می زد؛ لبخندی که کاملا صادقانه و صمیمی می نمود و کسی از اهداف اصلی پشت پرده ای صمیمیت خبری نداشت. اعضای کمیته اجرایی خود را همانند پادشاهان دنیای فوتبال می دیدند که همواره چمدان های پر از کالاهای لوکس به همراه داشتند، در رستوران های گران قیمت غذا می خوردند و در هتل های کمتر از 5 ستاره پا نمی گذاشتند و تمام پروازهایشان فرست کلس بود. برای آنها فیفا تنها یک ارگان تصمیم گیری نبود و به قطار اکسپرسی شبیه بود که با خود شکوه و جلال می آورد. حداقل نیمی از این 24 نفر، میلیونر بودند و با بقیه هم طوری رفتار می شد که انگار این طور هستند. بن همام تمام اعضای کمیته اجرایی که قبلا رشوه گرفته و از مجازات گریخته بودند را می شناخت. او همچنین سواستفاده گرانی که از طریق فیفا سود میلیونی به جیب می زدند را هم می شناخت.
بن همام وقتی می خواست استراتژی های لازم برای رسیدن به هدفش را بچیند، به همکارانش به شکل گروهی نگاه می کرد، چون معمولا همین گونه رای می دادند. در این حالت، قدرت لابی گری شان هم بیشتر می شود. اعضای این کمیته از چهار گوشه دنیا کنار هم جمع شده بودند. هفت نفر آن از یوفا بودند که مسائل و امورات مربوط به قاره اروپا را کنترل و اداره می کند؛ سه نفر از آمریکای جنوبی، چهار نفر از آفریقا، سه نفر از کونکاکاف در آمریکای مرکزی و جنوبی؛ یک نفر از اقیانوسیه و در نهایت 4 نفر از آسیا بودند که بن همام ریاست کنفدراسیون شان را به عهده داشت. در کنار این ها، یک نفر به عنوان نماینده کشورهای بریتانیا و خود بلاتر هم حضور داشتند. مهم ترین بخش کمپین بن همام، بدست آوردن حمایت آفریقایی ها و کسب تمامی آرای آسیایی ها بود و در این شرایط، دو سوم رای هایی که می خواست را به دست می آورد.
در مورد آسیا قرار نبود مشکلی پیش بیاید. بن همام به عنوان رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا، به اندازه کافی بر سه عضو دیگر کمیته اجرایی از این قاره، سیطره داشت. البته پیچیدگی های خاصی هم وجود داشت. سه چهارم نمایندگان آسیا می خواستند درخواست میزبانی بدهند و بن همام به عنوان سرپرست و مسئول شان، حداقل در ظاهر هم شده باید بی طرف نشان می داد. استرالیا، ژاپن و کره جنوبی هر سه داوطلب برگزاری جام جهانی بودند و بن همام نمی توانست آشکارا از قطر حمایت کند و اگر می کرد به قیمت از دست دادن این همکارانش تمام می شد. باید هوشمندانه رفتار می کرد. کره جنوبی و ژاپن در کمیته اجرایی نماینده داشتند و قانون جدید بلاتر در خصوص حذف اروپا و آمریکای جنوبی از رقابت برای میزبانی 2022، امیدهایشان برای آوردن تورنمنت باارزش به کشورهایشان را بیشتر کرده بود. کره و ژاپن در 2002، جام جهانی نسبتا خوبی برگزار کرده بودند و شانس شان برای گرفتن میزبانی دوباره آن به فاصله 20 سال، آن قدر زیاد نبود، ولی با کنار رفتن بزرگان از گردونه رقابت، امتحان کردن شانس شان برای 2022 آن قدرها هم غیرمنطقی نبود.
https://ts2.tarafdari.com/users/user7002/2018/02/02/afc_logo.jpg" style="width: 700px; height: 480px;" />
سه نماینده از 4 عضو آسیایی کمیته اجرایی می خواستند برای میزبانی جام جهانی، درخواست دهند
درخواست کره جنوبی یک نقشه سیاسی از سوی چانگ مونگ جون بود که رقیب جدی بن همام برای کسب عنوان ثروتمندترین عضو در کمیته اجرایی فیفا به شمار می رفت. او از سوی خانواده ای که مالک برند هیوندای بود، به فرزندی پذیرفته شده بود و الان در 57 سالگی، مهم ترین سهامدار این غول دنیای تکنولوژی به حساب می آمد. چانگ هم مثل بن همام، ورزش را به اندازه تجارت دوست داشت. او در دوران جوانی، اسب سواری می کرد و بعدها به عنوان یک اسکی باز حرفه ای مطرح شد. او تا حدی به خاطر علاقه اش به ورزش، خود را تا ریاست فدراسیون فوتبال کشورش بالا کشیده بود، اما بیشتر به خاطر این بود که می دانست آن جایگاه سکوی پرتاب به جاهای مهم تری چون ریاست جمهوری کشورش هم هست. میزبانی جام جهانی هم بزرگترین امتیاز در رسیدن به اهداف سیاسی اش به شمار می رفت. در چارچوب آسیا، چانگ حامی چندان بزرگی در مورد بن همام نبود. این دو نفر همواره با احتیاط باهم رفتار می کردند و بن همام اگر می خواست رای چانگ را بدست بیاورد، که باید هم به آن می رسید، باید انرژی قابل توجهی برای متقاعد کردنش صرف می کرد و این در صورتی بود که کره در مراحل اولیه رای گیری از گردونه رقابت خارج می شد و چانگ متعهد می شد قطر را به عنوان گزینه دوم مدنظر داشته باشد.
جونجی اُگورا که آرام و شمرده صحبت می کرد بیشتر اهل معامله به نظر می آمد. کشور او در کنار کره جنوبی، با اشتیاقی نصفه نیمه وارد رقابت میزبانی جام جهانی شده بود. کسی چندان نمی دانست علت نامزد شدن شان چیست و انتظار پیروز شدن شان هم نمی رفت. اُگورا پیرمردی 70 ساله شبیه پدربزرگ ها بود که خیلی کم صحبت می کرد و انسان قابل احترامی بود. فوتبال را دوست داشت، اما بیشتر تمایل داشت در خانه اش در توکیو لم بدهد و استراحت کند. او یکی از نفراتی بود که صرفا برای تایید صحبت های بلاتر راهی زوریخ می شد. آیا می شد با اطمینان گفت اُگورا بعد از حذف ژاپن از رای گیری، تصمیم مورد انتظار را بگیرد و به قطر رای دهد؟ پس راه رسیدن بن همام به هدف بزرگش، از متحد کردن برادرانش در AFC می گذشت. او باید سه عضو دیگر را متقاعد می کرد آنها باید با تکیه بر تعصب منطقه ای، باید به آخرین عضو حاضر در انتخابات، رای دهند. اگر بن همام می توانست آرای مدنظرش را جمع کند، آن کشور قطر بود.
با وجود واروکی ماکودی از تایلند، آسیا عضو دیگری هم در کمیته اجرایی داشت. بن همام با ماکودی 57 ساله، آشنایی خوبی داشت. کشور آنها با تغییر رژیم در تایلند، تغییرات بسیاری به خود دیده بود، ولی ماکودی توانسته بود به خوبی جایگاهش در بانکوک را حفظ کند. او یکی از مدیران فوتبالی در تایلند بود، اما آن طور که معلوم بود از جایگاهش برای سودآوری تجاری استفاده می کرد و جو سیم، رئیس فدراسیون فوتبال، به عنوان دوست و مشاور، همیشه کنارش بود. جو سیم عاشق قمار بود و از سوی دوستانش به پادشاه کازینوها مشهور شده بود. ماکودی معمولا همراهان مشکوکی داشت و دنیای فوتبال به آقای 10 درصدی مشهور شده بود؛ عنوانی که به خاطر سود معمولش از حق پخش بازی های دوستانه تیم ملی تایلند نصیبش می شد. او یکی دوستان نزدیک بن همام بود، اما همیشه اطمینان حاصل می کرد سهمش از هر معامله ای را بدست آورده است.
بن همام برای اطمینان از کسب آرای آسیایی ها، باید می توانست حمایت تمام اعضای فدراسیون های عضو AFC در خصوص میزبانی قطر را هم بدست آورد، چون نظر آنها هم تاثیر قابل توجهی در رای نهایی نمایندگان قاره در کمیته اجرایی داشت. در این خصوص مشکلی نبود. آسیا قلمرو قدرت بن همام بود و او به خوبی می دانست چطور هر کسی را کنترل کند. بسیاری از اعضای کنفدراسیون تا آن زمان به عنوان حقوق بگیر او درآمده بودند. با این حال، کسب آرای آسیا در نهایت تنها 4 رای در اختیار بن همام می گذاشت که شامل رای خودش هم می شد. او 13 رای نیاز داشت. بقیه از کجا قرار بود برسد؟
https://ts2.tarafdari.com/users/user7002/2018/02/02/bin-hammam.jpg" />
بن همام برای رسیدن به کسب میزبانی جام جهانی، به 13 رای کمیته اجرایی نیاز داشت