چه کسی باید برود؟ سرمربی ملوان یا منفعت طلب ها؟

طرفداری- عمق انحطاط در ورزشگاه های ما این است که عده ای لیدر برای تیم تصمیم می گیرند. روزی با مشت به سرمربی پرسپولیس حمله می کنند و روزی دیگر به مربی ای انگ بی غیرتی می زنند که همه از برعهده گرفتن مسئولیت تیمش سرباز زده بودند و او با همین بضاعت موجود توانست تیم را در صدر نگه دارد. حتی اگر از سبک بازی تیمش کسی لذت نبرد، کسی نمی تواند چنین واکنشی را قابل قبول بداند و مشخص است که دست هایی پشت پرده برای زمین زدن سرمربی ملوان در کار است.
مایلی کهن هرچند یک انزلی چی محسوب می شود اما گوئی یک غریبه برای شهر است که هنوز در اواسط فصل خواستار رفتنش می شوند. چون ظاهرا با پیشینیان فرق می کند که بار اصلی حمایتشان برعهده عده ای در سکوها بود و برای خود جایگاه پادشاهی دست و پا کرده بودند. هرچند مایلی کهن هنوز می گوید که با عزمی راسخ در جای خود ایستاده است، اما مشخص است که این وضعیت چندان دوامی نخواهد داشت. او شاید برای اصلاح وضعیت ورزشگاه ها زیادی اغراق می کند. شاید اخلاق گرایی در این فوتبال امکان پذیر نیست و حتی این کارها ریزش هواداران را نیز به دنبال داشته باشد. اما هرچه است نمی توان او را به این دلیل که در مقابل چنین جماعتی که خود را مارمولک و سوسک می خوانند ایستاده است، ستایش نکرد. حتی اگر بعضی از این حرکت به عنوان نمایش و فیلم یاد کنند.
واقعیت این است که ملوان در صدر جدول لیگ دسته اول ایران قرار گرفته و اگر چنین نیز نبود باز هم دلیلی وجود ندارد که به یک مربی چنین حملاتی صورت گیرد. این امر نشان دهنده این است که عده ای کاسب کار حضور دارند که حتی تیم محبوب خود را به محلی برای کسب منافع شخصی خود تبدیل کرده اند و از آن سوء استفاده می کنند. این اعتراضات با جنس اعتراضات هواداران رئال مادرید به رونالدو و یا اعتراض هواداران آرسنال به آرسن ونگر متفاوت است. چون نیرویی فارغ از منافع عمومی اعتراض علیه سرمربی باشگاه را سازماندهی می کند و هواداری به مثابه باشگاهداری تغییر مسیر می دهد.
شاید خیلی ها مایلی کهن را به دلیل عدم حضور مازیار زارع، جلال رافخایی و پژمان نوری سرزنش کنند. او می توانست با حضور آن ها ملوان را برای صعود آماده تر کند. اما اکنون ملوان در همین لیگ دسته اول جوانانی چون حسین شنانی، پوریا غلامی، حسین قنبری، صائب محبی، صادق صادقی و مهیار زحمتکش را معرفی کرده است. این که امثال مهیار زحمتکش با از دست دادن پنالتی زحمت های این تیم را برای صعود بیشتر می کنند اهمیتی ندارد. مهم این است که پوست اندازی نسلی که مدت ها بود برای گرفتن نتیجه در تیم با استعدادی همچون ملوان گم شده بود و تنها به حضور سربازان رایگان و بازیکنان پا به سن گذاشته بسنده کرده بود دوباره شروع شده است.
در مقابل تیمی مثل خونه به خونه با همین بازیکنان ملوان در کنار چند نام دیگر اکنون کجای جدول ایستاده است؟ این یعنی ملوان در مسیر درستی قرار دارد. مایلی کهن اگر همین تحول را برای ملوان ایجاد کرده جای تقدیر دارد نه آن که عده ای «مارمولک» پیدا شوند و او را مورد توهین قرار دهند. پس این حرف درست است که جای او آن عده باید بروند. هرچند بعید است که در فوتبال ما چنین اتفاقی رخ دهد.