چگونه فوتبال تماشا کنیم؛ هر دوشنبه و پنجشنبه در طرفداری
کتاب رود گولیت (۱۵): سیستمها و تاکتیکها؛ این قسمت: ۲-۴-۴

طرفداری | در https://www.tarafdari.com/node/2608115" target="_blank">چهاردهمین قسمت از کتاب رود گولیت، صفر تا صد ضربات آزاد و کرنر در فوتبال را از نظر گذراندیم. حالا و پس از گذشت شش فصل از این کتاب خواندنی، نوبتی هم که باشد، نوبت میرسد به تعریف سیستمها در فوتبال.
فصل هفتم: آرایش تیمی
چیدمانهای تاکتیکی
همه با آنها آشنا هستند؛ چیدمان تیمها که در روزنامهها و پیش از شروع مسابقه در تلویزیون نمایش داده میشوند و بحثهایی بیپایان درباره اینکه مربی از چه سیستمی استفاده خواهد کرد: 2-4-4، 3-3-4، 2-3-5، 3-4-3، 1-2-3-4، 1-3-2-4، ۱-۱-۲-۲-۴.
توجه داشته باشید که اگر این اعداد را با هم جمع بزنید، همیشه حاصل آن ده خواهد شد؛ چرا که در هنگام ترسیم چیدمانهای تاکتیکی، دروازهبان در نظر گرفته نمیشود. با این حال، دروازهبانهای امروزی باید قادر به بازی با پا باشند، بهویژه از زمانی که قانون ممنوعیت گرفتن پاس به عقب با دست در سال 1992 به اجرا درآمد. اکثر مربیان، دروازهبان را نخستین حلقه در زنجیرهٔ بازیسازی از عقب زمین میدانند.
در نهایت، یک تیم از یازده بازیکن تشکیل میشود، نه ده نفر. دروازهبان بخشی جداییناپذیر از تاکتیکهای تیمی است. اما تاکتیک چیست؟ در خلاصهترین تعریف، تاکتیک یعنی بهرهبرداری از ویژگیهای خاص یک یا چند بازیکن تیم خود که میتوانند در نتیجهٔ بازی تعیینکننده باشند و در عین حال حمله به نقاط ضعف تیم حریف. تاکتیکها تنها زمانی مؤثر هستند که زمینه را برای درخشش بازیکنان فراهم کنند.
تاکتیک و آرایش تیمی، با یکدیگر پیوند نزدیکی دارند. از نظر من، آرایش تیمی _ هر کدام که باشد _ یک چارچوب برای دفاع و حمله است. در فاز دفاعی، آرایش تیمی برای سازماندهی و انسجام تیمی است تا زمانیکه حریف توپ را در اختیار دارد، نتواند به دروازه نزدیک شود. مسئله این است: وقتی توپ ندارید، چه باید بکنید؟ چطور باید فضای تیم مقابل را به حداقل رساند و فرصتهای حمله آنها را محدود کرد؟
در فاز تهاجمی، تیم باید به چیدمانی پایبند باشد که بیشترین فضا را برای مهاجمان ایجاد کند تا آنها بتوانند از مهارتهای خود استفاده کنند. همزمان، مدافعان باید تشخیص دهند که در صورت از دست رفتن توپ توسط مهاجمان یا هافبکها، خطر از کجا ممکن است آغاز شود.
آنها با دروازهبان تیم یک مثلث تشکیل میدهند تا تأثیر مهاجم حریف را خنثی کنند.
بدین ترتیب، یکی از مدافعان میانی میتواند با هدف ایجاد برتری عددی، به مرکز میدان برود.
در دوران من در میلان تحت هدایت آریگو ساکی، ما با چینش 2-4-4 بازی میکردیم. این چینش قابل مقایسه با چینش 2-4-4 امروزی نبود، به این دلیل که آن زمان دروازهبانها میتوانستند پاس به عقب را با دست بگیرند. ما ابتدا با چینش 3-3-4 شروع کردیم اما نتایج ناپایداری داشتیم، تا اینکه مارکو فان باستن دچار مصدومیت مچ پا شد و ما به چینش 2-4-4 روی آوردیم. این چینش به این معنا بود که باید به تیم حریف فضا داد و آنها را وادار کرد که از جناحین حمله کنند، نه از مرکز زمین.
اجازهدادن به حریف برای بازیسازی از میانهٔ زمین، خط قرمز ساکی بود. چون در چنین شرایطی، وقتی توپ از دست میرفت، هافبکها مجبور میشدند که بین جناح چپ و راست یکی را انتخاب کنند و اگر انتخابشان اشتباه بود، بهراحتی از جریان بازی خارج میشدند و خطر بسیار جدیتری در پی آن بهوجود میآمد.