دوستان شما هم احساس تنهایی میکنید؟ چطوری این حس رو تحمل می کنید؟

اگر از کاربران قدیمی سایت باشید ، احتمالا تا حالا با پست هایی در مورد تنهایی رو به رو شدید. در یکی از همین دسته پست ها کامنتی نشر شد که واقعا حق مطلب رو بیان کرده بود. "اگر تنها نبودیم که عضو طرفداری نمیشدیم" |
---|
دوست دارم نظرات شما رو بدونم. در مورد احساس تنهایی و راههای مقابله با اون. بهتون توصیه میکنم که در صورت تمایل, متن پست رو بخونید و نظرتون رو در موردش بگید. |
تنهایی نوعی از تنهایی که بسیاری از ما درگیرش هستیم ، شامل معنای لغوی تنهایی نمیشه. بالاخره هر یک از ما در طول روز به نوعی با دیگران در ارتباط هستیم. از طریق شغلی که داریم ، دانشگاه یا مدرسه ای که درس می خونیم؛ حتی اگر بیکار یا پشت کنکوری باشیم با تعدادی از اعضای خانواده ارتباط مداوم داریم. اما چه اتفاقی رخ میده که با وجود این ارتباطات، هنوز درگیر این مشکل هستیم؟ چرا برخی از افراد که از ما منزوی تر و تنهاتر هستن ، دچار این مشکل نمیشن؟ |
ما در درون ذهن خود ساختاری داریم. عوامل متعددی در تشکیل این ساختار نقش داشتند. ۲۰ تا ۶۰ درصد این ساختار توسط ژن ها تعیین می شوند و بخش دیگر آن معمولا تحت تاثیر محیط (محیط خانواده ، مدرسه ، شهر ، کشور و ... ) قرار دارد. |
احساس تنهایی در جمع بزرگی هستیم . جمعی از دوستان یا خانواده. |
به مرور زمان ، اطرافیان ما فکر می کنند که ما افرادی منزوی و گوشه گیر هستیم. آنها ترجیح میدن که ما رو ترک کنند و به گردهمایی های خودشون دعوت نکنند. از این به بعد ما فقط احساس تنهایی نمی کنیم و از نظر فیزیکی هم تنها میشیم. |
تنهایی و اختلالات تنهایی به منشا بسیاری از اختلالات و رفتارهای عجیب ما تبدیل میشه. |
ساعت ها در اتاقی راه می رویم و بلند بلند با خودمان صحبت میکنیم. با خودمان شوخی میکنیم ، به خودمان لبخند میزنیم و برای حال خودمان گریه می کنیم... |
اگر که آدم باهوشی باشیم، گرفتار خیال پردازی مفرط میشویم. با شخصیت هایی که دوستشان داریم به طور خیالی صحبت میکنیم. شخصیت های تازه ای خلق میکنیم و با آنها زندگی میکنیم. انقدر غرق خیالات خود میشویم که دیگر کم کم از زندگی اصلی خود فاصله می گیریم. دیگر برای انجام هیچگونه کاری تمرکز نداریم و همیشه سرگرم خیالات زیبای خود هستیم. |
وقتی کسی نباشد که با او صحبت کنیم و احساسات خود را در میان بگذاریم؛ در شرایط حاد، گاهی غم تنهایی آنچنان فشاری به ما تحمیل می کند که فکر خودک.. به ذهنمان خطور میکند. حال دیگر، فردی افسرده هستیم.
افسرده ای که رهایی خود را در رفتن می بیند... |