نیچه ، فیلسوف هنرمند

نیچه در میان فلاسفه ادیبی سرآمد است. بسیاری از آلمانی ها اورا بزرگترین نثر نویس زبان آلمانی می دانند . دلیل این که سخن نیچه به دل آن همه هنرمند خلاق نشسته است این است که او خود هنرمندی در میان فیلسوفان است. نیچه شعر خوب می سرود ، آهنگسازی می کرد و در زندگی اش مهمترین دوستی ، دوستی با واگنر موسیقی دان بود . ولی از همه اینها با اهمیت تر درخشش فوقالعاده سبک ادبی او بود که خواهی نخواهی توجه دیگر نویسندگان را جلب کرد اکثر کتاب های او از این نظر با دیگر آثار فلسفی فرق دارد ، در آنها مطالبی طولانی درباره دلایل رد و قبول یک ادعا نمی توان یافت بلکه نوشتهاش حاوی قطعاتی جداگانه است که به صورت کلمات قصار ، مشابه آیات کتاب مقدس ، یا بند های جداگانه شماره گذاری شده آمده است.
روشهای معمول او آن است که میکوشد خواننده با دیدی تازه به چیزها بنگرد و برای این کار به جای ذکر دلیلی متقاعد کننده استعارهای به یادماندنی میآورد _ دلایل تلویحی اند ، و باید از راه استعارات آنهارا فهمید. این نوع بیان اساساً نه برای ارائه حجت بلکه برای عرضه بصیرت است ، بصیرتی که اغلب همچون برق آذرخش چشم خواننده را میگیرد و در پی آن تندر میآید.
اینها گاه شکل آشنایی نکته پردازی را دارند ، مانند:«اگر زن و شوهر باهم زندگی نکنند ، ازدواج های سعادتمند زیاد تر می شود» ؛ یا «خودبینی ، تمایلی غیر ارادی است برای اینکه نشان بدهی فرد هستی بی آنکه به راستی فرد باشی» ؛ یا «سرپیچی لجوجانه از رسم و قاعده به معنای اشتیاق برای فهمیده نشدن است». ولی گفته های نیچه معمولا از نظر فلسفی ژرف تر از این است. برای نمونه:«برای آدم اندیشمند مشکل است همیشه به یک نفر گره خورده باشد»؛ و «اگر زیادی به درون مغاک بنگری مغاک نیز به درون تو خواهد نگریست»؛ و «پس فردا از آن من است . بعضی ها پس از مرگ به دنیا می آیند».
از آنجا که نازی های مدعی بودند نیچه فیلسوفی است که از زبان آنها سخن می گوید باید تأکید شود که او ناسیونالیسم آلمانی را تمسخر می کرد و از یهودستیزی بدش می آمد. با آنکه خودش آلمانی بود از آلمانی ها به طور کلی همیشه بد می گفت. برای مثال:«آلمانی از این هنر برخوردار است که با وجود داشتن فهم ، دانش و احساس ، ملال آور باشد» ؛ و«عمق هر آلمانی برجسته و بزرگ معمولا در جعبه بدشکلی بسته بندی شده است». به هر حال نیچه یهودستیزی را ناموجه میدانست.
می گوید « یهودستیزان یهودیان را به این دلیل که هم شعور دارند و هم پول ، نمی بخشند. یهودستیز نام دیگری است برای آدم های وامانده و دست و پاچلفتی». نیچه به ویژه از یهودستیزی مردم آلمان خرده میگرفت. آخرین حرف او در این باره چنین بود:«به نظر من همه یهودستیزان را باید تیرباران کرد». نه ، نیچه نازی نبود.