غم و اندوه بهایی است که ما برای عشق میپردازیم
پیام احساسی خواهر بری وایت در سالروز درگذشت او/ اخبار WWE

طرفداری | 24 اوت با اولین سالروز" target="_blank" rel="noopener noreferrer">https://www.tarafdari.com/node/2349587"> درگذشت بری وایت، ستاره فقید WWE مصادف بود.
شنبه شب، میکا روتاندا، خواهر بری" target="_blank" rel="noopener noreferrer">https://www.tarafdari.com/static/page/taxonomy/343797">بری وایت، با ارسال پیامی احساسی در اینستاگرام یاد برادر خود را زنده نگه داشت.
یک سال شد، یک سال از جهان بدون ویندام گذشت. اگرچه همیشه از رسیدن این روز وحشت داشتم، اما رسیدن آن همزمان شد با چند دلیل جالب که ترسم را کنار بگذارم و بگویم «ای کاش اینجا بودی تا اینها را تماشا کنی» یک سال پیش، همه ما فقدانی را تجربه کردیم. برای این از عبارت همه ما استفاده کردم که این موضوع فقط به من و خانوادهام مربوط نبود، بلکه شما، من و همه ما را به عنوان یک مجموعه شامل میشد. ویندام فردی بسیار تاثیرگذار بود و میلیونها نفر او را عاشقانه دوست داشتند. یک سال پیش و در چنین روزی، در یک اتاق سرد بیمارستان جمع شدیم. هرگز فراموش نمیکنم که وقتی دکتر با خونسردی آن خبر را اعلام کرد چه شوکی به بدنم وارد شد. «من حامل خبر بدی هستم. او مرده است.» در حالی که امروز دوست دارم در یک سوراخ بخزم و برای خودم متاسف باشم، اما اینطور نیستم و نخواهم بود. در عوض، روز را با پیاده روی با مادرم و بچهام برای صبحانه شروع کردم و در پایان غذا متوجه شدم که مرد مسن مهربان پشت سر ما، قبض ما را پرداخت کرده است. من 31 ساله هستم و مادرم 62 سال دارد. هیچ کدام از ما هرگز چنین اتفاقی را در رستورانی ندیدهایم. در واقع ما این کار را برای مردم انجام داده بودیم، اما هرگز برای ما پیش نیامده بود. هر دو ناگزیر به گریه افتادیم. در این یک سال چیزهای زیادی رخ داد. سالی پرغم و اندوه بود که در عین حال من شاهد بزرگترین شادی و هدیه زندگیام درست جلوی چشمانم بودم. بسیاری از مواقع وقتی به بچهام نگاه می کنم، مطمئن هستم که این فرشته بزرگ و شگفتانگیز همیشه ما را راهنمایی می کند و مراقب ما است. صِلاح راه رفتن و حرف زدن را میآموزد و ای کاش میتوانستم با او در Facetime تماس بگیرم. کادین فوتبال حرفهای را شروع کرده و کاش میتوانستم در کنار او در بازیهایش عرق بریزم. کندیل به گروه تشویقکنندگان دبیرستان اضافه شده و ای کاش میتوانستیم با هم یک زنگوله از میان جمعیت تکان بدهیم. ناش و هری مدرسه را شروع کردند و دوست دارم خودم را به مدرسه آنها برسانم تا شادی لحظهای را که پدرشان جلوی مدرسه آنها را سوار میکند، ببینم. در حالیکه، تیلور به دنبال رویاها و اهداف تو حرکت میکند، دوست دارم که بتوانم با لباس جدید هواداری تو در کنار پدر و مادر در کنار رینگ بنشینم. کاش می توانستم، اما نمی توانم و این چیزی است که باور دارم هرگز بر آن غلبه نخواهم کرد. تا زمانی که بر این زمین سبز قدم بزنم، هرگز فکر تو از سرم بیرون نخواهد رفت. در یک ترانه، در صدای باد، در بهترین و در بدترین حالات روزانهام. میدانم که آنجا به ملاقاتم خواهی آمد. در آسمانهای صورتی یا ابری. دلم برایت تنگ شده...
ملکه الیزابت دوم گفت «غم و اندوه بهایی است که ما برای عشق میپردازیم.»
بیشتر از قبل عاشقت هستم، ویندام