کینگ مسی داشت درختارو دریبل میکرد یهو والدز کبیر ی کیک گنده گاز زد بعد مسی دلش خواست ولی چون دهنی بود نخورد اما با وبکتور شرطبندی کرد که اگه پنالتیشو گل کرد والدز ماشین رالی زرد رنگ رو به مسی بده
کینگ مسی داشت همه ی درختارو دریبل میکرد که یدفعه والدز درحالی که ی کیک توت فرنگی گنده گاز میزد رد شد
بعد مسی زبونش افتاد بیرون ویکتور گفت دلت خواست؟
مسی گفتش توت فرنگیه این
والدز بیا بزن
مسی: نه دهنی شده
والدز: مگه چشه منم اوندفعه کیک دهنی تو رو خوردم
مسی: آها اون که نصفشو خوردم آناناسیه گذاشتم یخچال اومدم دیدم ناپدید شده تو خوردی؟
والدز : (با خنده) آره
مسی: بیا وایسا بین این ۲ تا درخت بهت پنالتی بزنم
والدز: شرط چی؟
مسی: اگه من بردم ماشین رالی زرد که داری بده من
والدز: اون مال زنمه
مسی: خب شایدم گل نشد.. تو بهترین بازیکن تاریخی
والدز خندید و گفت خیله خب شرط میبندیم پس اگه من موفق شدم
ولی حرف ویکتور قطع شد چون ی بشقاب پرنده رد شد
والدز: اون چیه
مسی: چه سرعتی داره بنظر ی بشقاب پرندست
والدز: کاش میشد ببینیم کجا میره
مسی: خب مگه نمیتونیم؟
والدز: چطوری؟
مسی: فقط بدو و به سرعت نور فک کن!
بعدش دوییدن یدفعه ب سرعت نور حرکت کردن و بنظر ناپدید شدن تا بجایی رسیدن که بشقاب پرنده اونجا فرود اومد
والدز: مورینیو؟
مسی: صبر کن ببینیم چی میشه
بشقاب پرنده خطاب به مورینیو: قربان
مورینیو: گزارش بده
یوفو: مسی داشت درختارو دریبل میکرد که والدز از راه رسید و کیک گاز زد بعدش مسی قرار شد پنالتی بزنه و اگه برنده شد والدز ماشین رالی آبی بده بهش
بعد والدز کبیر گفت اینا دارن جاسوسی میکنن ازمون
مورینیو خطاب به یوفو: پنالتی گل شد یا نه؟ چطوری شوت زد؟؟
یوفو: من دیگه بقیشو ندیدم چون اومدم تا به شما گزارش بدم
مورینیو: خاک تو سرت احمق بعد قندون پرت کرد ولی یوفو جاخالی داد و خورد تو سر والدز
ویکتور: آخ
مورینیو: صدای چی بود
کنجکاو شد و رفت سمت پنجره اما کسی نبود
به بشقاب پرنده دستور داد بره این دور و ور ببینه چخبره
مسی و والدز در رفتن
والدز: چیکار کنیم ما رو نبینه احتمالا بشقاب پرنده میوفته دنبالمون
مسی: این تخته سنگ رو ورمیداریم و این زیر قایم میشیم
بعد که قایم شدن بشقاب پرنده رسید
مسی و والدز یواشکی میدیدنش مسی گفت ی فکری دارم..
والدز چی؟
....
خلاصه بعدش اومدن بیرون و نشون دادن که مثلا حواسشون نیست بشقاب پرنده اونجاست و داره میبینه
مسی: ویکتور الان ی پنالتی بهت میزنم که با توپ بری تو دروازه
والدز: هههههه شب درازه
مسی: مگه روز کوتاهه
مسی توپو شوت کرد طاق دروازه و ویکتور توپو مهار نکرد
والدز: دوباره اینبار میگیرمش
مسی بازم با قدرت توپو شوت کرد سقف دروازه و گل شد
بعدش ویکتور به مسی گفت این شوتات غیر قابل نهاره تو الکلاسیکو همینطوری بزن
مسی: همین فکرو دارم
بعدش بشقاب پرنده آنالیز شوت های مسی و استراتژی که برای الکلاسیکو دارن رو به موری نشون داد
مورینیو به کاسیاس گفت تا مسی اومد شوت بزنه میپبری بالا فهمیدی کدو
کاسیاس: فهمیدم
مورینیو: آفرین دیگه ام جاسوسی نکن من خودم همه جا جاسوس دارم
خلاصه بازی شروع شد مسی بازیکنای ریال رو دریبل کرد و با کاسیاس تک به تک شد...
کاسیاس پرید رو هوا اما مسی توپ رو آروم و زمینی قل داد سمت دروازه و توووی دروازههه!
بعدش والدز دویید سمت مسی و زدن قدش ژاوی و اینیستا هم به خوشحالی اضافه شدن
مورینیو با عصبانیت به رختکن رفت و خواست بشقاب پرنده رو از کادر فنی اخراج کنه که دیدش خودش اخراج شده!