تحلیلی بر آنچه که در بارسلونا بر سر اعتبار و کارنامه بازیکنان و مربیان می آید!

بارسا باشگاهیست منحصر به فرد.
نه اینکه همه چیش خوب باشه آ.
بارسا چیزایی داره که بدترینه
بارسا شاید یکی از پرهوادارترین باشگاه های اروپا باشه اما بهترین هوادار های اروپا را هرگز نداره.
بارسا هواداران ناسپاسی دارد با حافظه ای ضعیف.
و حتی بدتر اینکه باشگاه بارسا در یک شهر و در یک ایالت متعصب نژادی واقع شده است.
کاتالونیا مردم خودپسندی هستند و به هیچ بازیکن و مربی غیرکاتالونیایی رحم نمیکنند.
بارسا یک فرهنگ سازمانی قوی و رسوخ ناپذیر دارد و این فرهنگ منعطف نیست. این خوب نیست.
خیلی سخت بتوان جو نزدیک و انتظارات پیرامون باشگاه را کنترل و به روز کرد.
مثالی بزنیم.
بازیکنی مثل گوندوگان؛ دیونگ؛ کریستنسن و ... در بارسا از جون مایه می گذارند؛ اما به چشم کسی نمیاد و با یک بازی ضعیف چنان انتقادی از آن ها می کنند که طرف به توانایی هاش و به اینکه تلاش هاش دیده نمیشه شک می کنه. اونا اگه کاتالونیایی بودند یا اگه در یک باشگاه دیگه توپ می زنند قدیس بودند. و با صدها بازی ضعیف مثل روبرتو هنوز از بارسا حقوق می گرفتند و بازی می کردند.
جو زهردار رسانه ای و هواداری نزدیک به بارسا کاری می کند که بازیکن پس از یکشکست تحقیر شود اعتماد بنفسش پایین بیاد و زیر فشار له شود و از پتانسیلش فرسخ ها فاصله بگیرد؛ مثلا بلایی که سر کوتینیو؛ سر رافینیا؛ سر دمبله؛ سر گریزمان و .. آمد. مربی هم با چند شکست و حتی برد همراه با نمایش بازی ضعیف ترند #out توییتر و اینیستاگرام میشه؛ فحش میخوره؛ حتی اسطوره بودنش فراموش میشه؛ نابود میشه و همه دانش مربیگریش و کریرش و موفقیت های قبلیش به دست فراموشی سپرده میشه. جوری که بقیه یهو ببیند ئه این مربی نابلد اینجا چکار می کنه؟ اینکه هیچی بلد نیست؟! بابااین بازیکن و این مربی در حد بارسا نیستند باید برن!!!
مثلا کیکه ستین قبلش در بتیس بهترین فوتبال اسپانیا را به نمایش میگذاشت اومد بارسا شد گاودار؛ والورده با بیلبائو برا خودش آبرو داشت اومد بارسا به خاطر ۲ شکست مهم در ۳ سال بی آبرو شد. کومان هلند و اورتون را احیا کرده بود اومد بارسا زیرفشارها خون دماغ شد و اخراج شد و کومان بی افتخار!
ژاوی یک تیم بدون افتخار رو تحویل گرفت انتظار نمی رفت بارسای بحران زده کومان بتونه حتی سهمیه سی ال بگیره اما از نیم فصل تا پایان فصل توسط ژاوی در لیگدوم شد. سال بعدش با اختلاف قهرمان لیگ شد و با یک بازی کاملا برتر نسبت به مادرید قهرمان سوپرکاپشد. بارسای ژاوی در یک سال ۴ بار رئال مادرید را شکست داد. با کلی بازیکن لاماسیا و بازیکن آزاد ۲ جام گرفت؛ اما امسال با وجود مصدومیت های عجیب بازیکنان؛ تیم ژاوی هنوز می تونست سر پاه بماند که هواداران نفهم و رسانه های فاسد و پولکی؛ بالاخره ژاوی اسطوره را تنها پس از ۶ ماه از قهرمانیش زمین زدند که ژاوی هم به سرنوشت بقیه دچار شود.
حالا قربانی بعدی کیست؟! مثلا الان هانسی فلیک با اون همه احترام اگه بیاد بارسا یه ماه نتیجه نگیره میشه سوژه عالم و عکسها و گیفاش درمیاد.
حالا برعکس این قضیه روببینیم?
شما ببینید که هواداران فوقالعاده لیورپول برای قدردانی از کلوپی که در بیش از ۹ سال فقط ۷ جام برای پرافتخارترین باشگاه انگلیس کسب کرده چه جویی راه انداخته اند و چجوری قدرشو می دونند. مگه لیورپول کلوپ کم ناکامی داشت ازباخت به سویا در فینال بگیر تا باخت های مکرر به رئال در اروپا و از دست دادن مکرر جام های داخلی.
اما خم به ابروی کسی نیامد و پشت تیم خالی نشد!
برای همینه که تیمکلوپ همیشه سرحال بوده و با بحران های گذرا نابود نشده و الانم به بهترین شکل از باشگاه جدا می شود که هم لیورپول به راه درستش ادامه بدهد و هم کلوپ الان به جایگاهی رسیده که خودش باشگاه آیندشو انتخاب می کنه.
چرا؟چون توسط رسانه ها و هواداران تحقیر نشده و احترامش حفظ شده است. کلوپی که در سطح یک فوتبال آلمان هم توپ نزد.
اما الان وضعیت ژاوی رو در شروع راه مربیگریش نگاه کن. با فقط یک نیم فصل فوتبال ضعیف و با وجود بیش از ده مصدوم و عدم تجربه کافی خودش و بازیکنانش کاری باهاش کردند که الان هر بچه سالی میاد ژاوی رو مسخره می کنه و بهش بی احترامی می کنه؟! و اهمیتی نمیده که او زمانی بهترین هافبک فوتبال و مهندس فوتبالی ها بود.
این بزرگترین مشکل بارساست
هواداران ساکن کاتالونیا و رسانه های پولکی و فاسد کاتالونیا طوری حرف می زنند؛ جوری می نویسند؛ جوری خط می دهند و هشتگ هایی می زنند و جویی راه می ندازند که کل هواداران بارسا در سرتاسر جهان را به سمتی ببرند که مثل آن ها فکر کنند. در این عصر رسانه و فضای مجازی حتی یک هوادار در دورافتاده ترین روستای ایران هم با یک گوشی و از طریق بازنشر یک متن؛ یک هشتگ و یککامنت میتونه در این فرایند اشتباه دانسته و ندانسته سهیم باشد.
هواداران مادریدی هم از این وضعیت راضی اند و اغلب در قالب دوست یا هوادارنما به این فرایند کمک می کنند.