نادرشاه افشار | ابعاد دیگر قهرمان به ظاهر ملی

نادرشاه یکی از بزرگترین قهرمانان کشور ماست که ما افتخار زیادی به این جنگاور ماهر می کنیم . یکی از اقدامات وی حمله به هند بود ؛ در نتیجه تحویل ندادن افغان های که به آنجا گریخته بودند ، وی علیه امپراتوری گورکانی هند نبردی به راه انداخت و غنایم بسیاری کسب کرد . اما در رابطه با شیوه به دست آوردن این غنایم و میزان کشتار انجام شده در این کشور ، بسیاری از تاریخ دوستان عزیز مسکوت مانده اند ، چون صحبت درباره اش ، بر خلاف ظاهر نوع دوست و صلح جوی ایرانی است .
وی هنگام لشكركشی به هندوستان آنچنان قتل عامی دردهلی به راه انداخت كه نظام الملك نايب السلطنه "دكن "نزداوآمدوگفت: دگر نمانده كسی تابه تيغ ناز كشی مگركه زنده كنی مرده را و بازكشی |
---|
يكي از مورخان درباره قتل عام دهلی می نويسد .
"سپاهيان ايران ازبازارصرافان تا عيدگاه قديم شروع به كشتار نمودند و سلحشوران ايرانی به خانه هاو دكان ها حمله بردند و ساكنين آنها را از دم تيغ گذرانيدند وآنچه قيمتی بود تاراج نمودند و بازار صرافان جواهريان راسته بازار و دكاكين تجار و ارباب ثروت را چپاول كردند و ساختمان های بيشماری را يا منهدم و يا طعمه حريق ساختند .
نادر اندک زمانی پس از فتح دهلی دست به کشتار بیرحمانهای در آنجا زد و بیش از ۳۰ هزار انسان را که اکثرا غیر نظامی بودند از دم تیغ گذراند
جنون و بدبینی مفرط نادرشاه سبب شد تا دوتن از افسرانش در یک اردوی جنگی که بیم دستگیری و جان خود را داشتند، شبانه وارد چادر فرماندهی وی شوند و نادر را به قتل برسانند. |
---|
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت.
نادر برای تامین هزینه جنگهای خود مجبور بود تا مالیاتهای گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورشهایی در جایجای کشور روی میداد.
نگاهی به معماری و ساخت و ساز در دوران افشاری نشان میدهد در این عصر تنها بنای مهم مانند «کاخ خورشید»، «مقبره نادر»، «قلعه فورگ»، «ارگ حکومتی سه کوه»، «بند نادری»، «مسجد کبود گنبد»، «آب انبار میرزا مهدی ساری» و «مسجد افغان» ساخته شده که عمده آنها ساختمان نظامی و حکومتی بوده و ارتباطی با نیازهای مردم نداشته است. |
---|
ایکل اکثورثی در کتاب «ایران در عصر نادر» چنین مینویسد: «نادر با بیست هزار سرباز وارد اصفهان شد. این افراد مانند ملخ هر چه را بر سر راه خود میدیدند میبلعیدند. در شهر تشریفات و آتشبازی به راه انداختند، ولی به زودی، هنگامی که نادر مالیاتها را دو برابر کرد، شهر در موجی از اندوه و افسردگی فرو رفت. موجی از ضرب و شتم و اعدام، فضا را فرا گرفت و داراییهای مردم مصادره شد. ماموران نادر در سرتاسر ایران به جمعآوری پول، آذوقه، حیوانات و سایر تمهیدات برای جنگ در قندهار مشغول بودند. در کرمان ماموران جمعآوری مالیات مردم را مضروب میکردند و آنقدر در خانه آنها میماندند تا مبالغ مورد نظر پرداخت شود. در نتیجه این اقدامات کسب و کار در شهر راکد گردید و میزان تصاحب غذا در بندرعباس آنقدر زیاد بود که اصناف ورشکست شدند. فراهم آوردن تدارکاتی که برای جنگ لازم بود، از جمله آذوقه، حیوانات باربر و پول تاثیراتی منفی بر زندگی مردم و اقتصاد کشور داشت.»
هدف نادر از لشکرکشی به هند، تامین نقدینگی لازم برای تجدید قوای نظامی و کشورگشایی در غرب بود. در حقیقت اگر نادر میتوانست این حجم از پول و ثروت را از راه مالیات و خراج گرفتن از مردم ایران به دست بیاورد هیچ گاه به هند حمله نمیکرد. اما او به قدری مالیات و خراج از ایرانیها گرفته بود که مردم چیز دیگری نداشتند و به همین دلیل راهی غارت و چپاول همسایگان شد.
حسن نراقی در «چکیده تاریخ ایران» مینویسد: «اگر همین مبلغ نیز خرج سازندگی و عمران مملکت میشد باز جای تشکر و تاملی بود، ولی این نابغه نظامی برای قتل و غارت و تخریب ساخته شده بود نه برای سازندگی و آبادگری. او استعداد این کار را نداشت. در سراسر ایران یک آب انبار، مسجد، مدرسه یا بازار از او به یادگار نداریم. هنوز در نمایشها و تئاترها در هندوستان از نادرشاه همانگونه یاد میکنند که ما ایرانیان از چنگیز خونریز. |
---|
پسرش رضا قلی میرزا در انتقاد از پدرش چنین نوشت: «پدر من میخواهد حتی تا انتهای جهان را فتح کند و به همین دلیل ما و تمامی ایران را سرکوب میکند و از جنگ در هیچ جا پرهیز نمیکند و دست از نبرد برنمیدارد؛ ولی ما هیچ وسیلهای برای آزادی و خلاصی از دست او ندایم. نه ما و نه ایران و نه دولیتهای همسایه و نه هیچ کس دیگر علاجی نخواهیم داشت مگر آنکه مرگ بر او غلبه کند.
مرزا مهدی مورخ رسمی نادر پس از مرگ او چنین نوشت: «ماموران وصول مالیات معمولا کشاورزان را تحت فشار میگذاشتند. آنها را به غل و زنجیر میکشیدند و اگر کسی توان پرداخت مالیات را نداشت، دختران و زنان او را به جای مالیات میگرفتند. در هنگام لشکرکشی برای ایجاد رعب و وحشت از کلههای مردم بیگناه منارههایی میساخت که به کله منار معروف بودند.»
نادر عمل سفاکانه مناره درست کردن با سرهای بریده را از تیمور لنگ به ارث برده بود. نادر خود را همچون تیمور میدانست و خود را با او مقایسه میکرد، تا جایی که نام فرزند تیمور، شاهرخ را بر نوه و جانشینش گذاشت. سفاک گورکانی الگوی کشورگشایی و حکومتداری نادر در سراسر زندگانیاش بود. |
---|
بنابر گزارش مایکل اکثورثی جمعیت ایران در دوارن نادر از ۹ میلیون نفر به ۶ میلیون نفر کاهش پیدا کرده بود. بسیاری از مردم در اثر قحطی و گرسنگی و بسیاری دیگر در جنگ کشته شده بودند و اقتصاد در نتیجه جنگ و مطالبات اجباری برای تامین هزینههای جنگ از کار افتاده بود