Poets Of The Fall - Anger's Remorse (old gods of asgard) + ترجمه فارسی

Look in the mirror
The cobweb of my soul
On my face, forever
Seeking to be whole

Driven by passion
Raging like a storm
With thunder and lighting
And this hubris, I was born

Pre-Chorus 1
Blood hot and vain
I risked to take it all
Blind to your pain
Your wounds my downfall

Chorus
You can relight my fire
When our shame becomes the pale horse
The story's harboring a liar
But you're the seer, you can break my curse

For in the twilight of my years
I am nothing but anger's remorse
I am nothing but anger's remorse
I am nothing but anger's remorse...

Verse 2
You were my light
The spark inside my soul
Of vеnom and spite
Tears would forevеr flow

I did you wrong
And I never set it right
And you played along
The grey from black and white

Pre-Chorus 2
Waves of despair
An ocean of desolation
Fighting for air
My swan song will be done

Chorus
You can relight my fire
When our shame becomes the pale horse
The story's harboring a liar
But you're the seer, you can break the curse

For in the twilight of my years
I am nothing but anger's remorse
I am nothing but anger's remorse
I am nothing but anger's remorse...

Instrumental break

Pre-Chorus 3
Dive through the dark
To find the light on the other side

You will find him there
The piece you're missing
The man I drove away

Chorus
You can relight my fire
When our shame becomes the pale horse
The story's harboring a liar
But you're the seer, you can break the curse

For in the twilight of my years
I am nothing but anger's remorse
Nothing but anger's remorse!

 

به آینه نگاه کن
تارعنکبوت روحم را ببین
روی صورتم، برای همیشه
در جستجوی کامل شدن

با شور و اشتیاق رانده می‌شوم
مانند طوفانی خشمگین
با رعد و برق
و این غرور، زاده شدم

خون داغ و خودپسند
همه چیز را به خطر انداختم
نابینا به درد تو
زخم‌هایت سقوط من شدند

تو می‌توانی آتشم را دوباره روشن کنی
وقتی شرم ما به اسب رنگ‌پریده بدل شود
داستان، دروغگویی را در خود پنهان کرده
اما تو بیننده هستی، می‌توانی نفرینم را بشکنی

چون در گرگ‌ومیش سال‌هایم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم...

تو نور من بودی
جرقه‌ای در درون روحم
از زهر و کینه
اشک‌ها برای همیشه جاری شدند

به تو ظلم کردم
و هرگز آن را درست نکردم
و تو همراهی کردی
خاکستری از سیاه و سفید

موج‌های ناامیدی
اقیانوسی از ویرانی
برای نفس کشیدن می‌جنگم
آواز قویم به پایان می‌رسد

تو می‌توانی آتشم را دوباره روشن کنی
وقتی شرم ما به اسب رنگ‌پریده بدل شود
داستان، دروغگویی را در خود پنهان کرده
اما تو بیننده هستی، می‌توانی نفرینم را بشکنی

چون در گرگ‌ومیش سال‌هایم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم..

در تاریکی غوطه‌ور شو
تا نور را در سوی دیگر بیابی

او را آنجا خواهی یافت
تکه گمشده‌ات را
مردی که من دورش کردم

تو می‌توانی آتشم را دوباره روشن کنی
وقتی شرم ما به اسب رنگ‌پریده بدل شود
داستان، دروغگویی را در خود پنهان کرده
اما تو بیننده هستی، می‌توانی نفرینم را بشکنی

چون در گرگ‌ومیش سال‌هایم
من چیزی جز پشیمانی خشم نیستم
چیزی جز پشیمانی خشم!

https://ipinz.ir/wp-content/uploads/2023/11/Alan_Wake_2-1.jpg" width="1274" />