در خصوص افغانستانیهای ساکن ایران

با داستانهای اخیر، یاد پادکستی افتادم که خیلی وقت پیش گوش داده بودم. خوب دیدم شما هم بشنوید. این اپیزود از پادکست رادیو مرز در مورد افغانستانیهای ساکن ایرانه. گوش دادنش، قطعاً چراغی جدید در قلب شما خواهد بود؛ اگر چراغ و قلبی باشه.
مرضیه رسولی گوینده پادکست رادیو مرز، خبرنگار ماهری بوده که در سال ۱۳۹۱ به جرم همکاری با شبکههای خارجی دستگیر شده و چندسالی را در زندان اوین سپری کرده. مرضیه قلم گیرایی دارد و سالها با وبلاگ نویسی سعی در تعریف وقایع روزانه زندگی خودش داشته و با داستان نویسی بیگانه نیست.
به همین دلیل است که این پادکست پر از چالشهای احساسی و سوالات بحث برانگیز است. مرضیه به خوبی میتواند احساسات شما را درگیر کند و بدون به زبان آوردن خیلی از مسائل مخاطب را به فکر کردن وادار کند.
رسولی در رادیو مرز و وبسایت رادیو مرز به مسائلی پرداخته که در طی زندگی خود با آنها مواجه بوده و به نوعی تجربه زیسته خود را از زبان دیگر افراد نیز در رادیو مرز تعریف کرده است. اگر قصد دارید با قلم مرضیه رسولی بیشتر آشنا شوید وبلاگ روزمره او گزینه مناسبی برای شما خواهد بود.
و به قول احمد شاملو که:
من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند. نه ابرو درهم میکشد. نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایهبان دیگران است. نه ایرانی را به غیرایرانی ترجیح میدهم نه ایرانی را به ایرانی. من یک لر ِ بلوچ ِ کردِ فارسم، یک فارسزبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی امریکایی ِ آسیاییام، یک سیاهپوستِ زردپوستِ سرخپوستِ سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس میکنم. من انسانی هستم میان انسانهای دیگر بر سیارهٔ مقدس زمین، که بدون حضور دیگران معنایی ندارم. ترجیح میدهم شعر شیپور باشد، نه لالایی