رنگ محض لجن؛ بوسکتس میرود، مسیای در کار نیست و رومئو میآید!

غلظت پمپاژ لجن مدیران در بارسلونا به حدی رسیده است که مضاف بر سراسر باشگاه جزوهای از هواداران را نیز در خود گرفته. گویی هیچ چیز برای این جماعت اشتباهی در بارسلونا مهم نیست، پنگوئنها خیکشان از ارتزاق انگلی از بارسلونا روز به روز پربارتر میشود و همچنان که میگذرد درجه وقاحت را بالاتر میبرند. آنها به جایی رسیدهاند که در کمال فراغت مثال زدنیشان به دیوارهای آوار شده بارسلونا تکیه زدهاند و در کوکب لاقیدیشان راحت میگویند :« ترجیح میدهم که نه.» و در این اثنا به نظر جمعی از هوادارن نیز مسخ بارتلبیهای زامبی باشگاه شده اند و همه چیز را به حال آنان رها کرده در انفعال کج تشکر هم میکنند!
قصه بارسلونا و مثلث بوسکتس، مسی و رومئو قصه بوی تند لجن بیتفاوتی و بارتلبیهای باشگاه خوار است. لجن این نمود از مدیریت جهادی خوان لاپورتا آنقدر غلیظ است که دیگر جایی برای تنفس در دیار بارسلونا باقی نگذاشته است. آقای رئیس تو خواب ندیدهای؛ واقعا چهارپا شدهای!
اما ما هنوز اسب نشدهایم و در ادراک شوهای کثیف و مدیریت متعفن تو زجر میکشیم. بوسکتس بهترین و مهم ترین شماره ۶ تاریخ بارسلونا مانند مسی در کمال بیاحترامی از باشگاه بیرون شد. شما او را بیرون کردید و در خیمهشببازی مضحکتان با نام مسی، گفتید که بوسکتس باید برود تا مسی بیاید. در هنگام گیر کردن در باتلاق متاثر از حضور اشتباهی و مدیریت بداههتان از هیچ تلاشی جهت مخابره کردن این پیام که « کاپیتانها مشکل بارسلونا هستند.» فروگذار نکردید و صبح تا شب کاه و یونجه جلوی ملیجکهای رسانهای ریختید تا نشخوار کنند که صفر تا صد مشکلات کاپیتانهای تیم هستند و اگر بروند پریزیدنت اسب برایتان تیم مدعی میسازد و چه میکند و چه میکند و همه چیز در گروی رفتن این هیولاهاست!
آنها رفتند اما کماکان مدیر جهادی از انجام سادهترین کارها در جهت مثبت برای تیم عاجز است. شوی مسخرهتان پرده به پرده گذشت، بوسکتس را به بهانه بازگشت مسی بیرون کردید و در این بین عدهای بیعار که مانند شما اسب شدهاند را با موفقیت فریفتید و باور کردند که پرزیدنت واقعا قصد بازگرداندن مسیای که با دشنهای در پشت از باشگاه رانده بودندش را دارد. اما با آشکار شدن راز پنهان چه میکنید؟ بوسکتس رفت، هرگز مسیای در کار نبود و دست آخر در فوران سیلاب لجن در مرکز نمایشهای مسخرهتان اوریول رومئو آمد! تاریخ چنین لجن غلیظ مدیریتی و دلقکبازی کثیفی در یکی از مهمترین مسائل فوتبال به خودش ندیده یا حداکثر کم دیده.
شعله داستان تقلبی مسی خیلی زود خاموش شد و پس از آن برای جانشینی مهم ترین شماره ۶ تاریخ باشگاه که در گوشهای از همان داستان تقلبی بیرون شده بود, برای یکی از مهمترین پستهای فوتبال مدرن (اگر نگوییم مهمترین) اوریول رومئو زباله بازیافتنشدهی سالیان پیش لاماسیا جذب شد! بر این فرآیند خون گریستن نیز رواست! خون گریستن بر آوارهای باشگاهی که به کالبد بیجانش نیز رحم نشده. نوکمپ که این روزها تصاویر آوارشدهاش منتشر میشود استعارهای اط تکه تکه شدن کنه و تمام بارسلونا به دستان مدیریت بارتلبیهای اسبشده است.
زباله بازیافت نشدهی ۱۲ سال پیش بارسلونا به جای بوسکتسی میآید که بدترین ورژنش در سالیان آخر فوتبالش نیز به فوجی از هافبکها میچربد. بوی لجن داستان تمامی ندارد، با ماسک شیمیایی نیز از آن در امان نخواهید بود زیرا این مدیریت وکیل شیاد خوان لاپورتاست. بازیکن درجه چندمی که در تمام عمرش در حال دست و پا زدن در سطحی پایینتر از معمولی بوده به بارسلونا قالب میشود اما عملههای رسانهای را فراموش نکنید! آنها قابلیت این را دارند که اوریول رومئوی درجه چند را در ذهن کند برخی طوری جلوه دهند که گویی او بازیکن سطح بالای قدرنادیدهای است و برای جذبش که کار به شدت دشواری بودهاست باید از خوان لاپورتا و دستاندرکاران کمال تشکر را به عمل آورد! از مصاحبه و نقل قولهای خزعبل از فراموش شدگانی که حاضرند برای انتشار نامشان ولو در پایینترین نقطه روزنامه چند خط مزخرف در مدح رومئو قی کنند گرفته، تا ویژگیهای فنی بینظیر رومئو در جهان موازی که کادرفنی را تحت تاثیر قرار داده و چه و چه در این مدت نشخوار کرده اند تا بلکه قناری را جای عقاب به خلق قالب کنند! در همین تابستان رئال مادرید خوسلو را به خدمت گرفتهاست، چندماه قبل منچستریونایتد بازیکنی به نام وخهورست را جذب کرده، راه دور نرویم مدتی قبل در همین بارسلونا مارتین بریتویت خارج از پنجره نقل و انتقالاتی جذب شده بود. به این خریدها نگاه کنید، من و بقیه میدانیم این خریدها در چه سطحی بودهاند و باشگاهها نیز میدانند. مسئله آنجاست که در این موارد باشگاهها سعی نکردند به طرز مذبوحانهای بقیه را فریب بدهند که آری این زبالهها بازیکنان سطح بالایی هستند و ویژگیهای دیده نشدهی قابل تحسینی دارند! ملیجکهای رسانهای استخدام نشدند تا به طور مثال هواداران منچستریونایتد را به سخره گیرند و از ادامه راه نیستلروی در باشگاه توسط وخهورست سخن بگویند! بریتویت به طنز مزین به لقب نازاریو شده بود اما کسی در تلاش نبود واقعا او را نازاریوی ثانی جلوه دهد و بارتومئو را بابت این شاهکار تحسین کند! همه میدانستند ورود این زبالهها از سر جبر بوده و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. درباره اوریول رومئو که شاید درجه زباله بودنش از بازیکنی مانند خوسلو به مراتب بالاتر هم باشد اما این قضیه حاکم است که مشتی معلومالحال و رسانه یک قرانی مدام شحیج کردند و خزعبل سراییدند که وای چشم بازار توسط رئیس کور شده و بهترین شماره ۶ فوتبال اروپا جانشین بر حق بوسکتس رومئو آن مبترز نستوه به خانه بازگشته!!
اینجاست که شدت تعفن خفهکننده است.
تمامش کنید، بر آوارهای بارسا سمهایتان رو کوبیدید دیگر بس نیست؟ نمیتوانید هواداران رو بفریبید زیرا آنان مانند شما اسب نیستند.
رومئو زباله غیرقابل بازیافتیاستکه هیچ ویژگی فنی و منحصر به فردی در بازیاش نیست و در تمام آیتمهای حائز اهمیت برای یک هافبک نه تنها حرفی برای گفتن ندارد که در زمره ضعیفترین بازیکنان اروپا در پست خودش است! فقط در یک قلم آن میشود به طور مثال به دیتایی تحت عنوان پروگرسیو پاس اشاره کرد که به پاسهای اطلاق میشود که چند یارد مسافت طی کنند و حداقل ۴۰ درصد تیم را رو به جلو ببرند و یکی از مهمترین و پرکاربردترین دادههای فوتبال مدرن است. مسلما شماره ۶ بارسلونا باید تبحر خاصی در پخش توپ داشته باشد و به طبع آن در داده مذکور مدعی باشد. سرخیو بوسکتس هافبک رانده شده بارسلونا که به زعم فن بیس نابغه از کار افتاده بود در پروگرسیو پاس در فصل گذشته با مقدار ۹.۱۷ در هر بازی به طور میانگین در پرسنتایل ۹۹ قرار گرفته است. (از ۹۹ درصد شماره ۶ های اروپا در این امر بهتر عمل کرده است.) حالا فکر میکنید زباله ۱۲ سال قبل لاماسیا در این داده چه جایگاهی دارد؟ او در پرسنتایل ۳۱ است به این معنی که تقریبا ۷۰ درصد بازیکنان هم پستش در فوتبال اروپا پروگرسیو پاس بهتری از او داشتهاند! نیازی به اشاره به چندی دیگر از مهارتها و دادههای فنی نیست چرا که از حوصله خارج است و آش هم آنقدر شور است که بهتر است همش نزنیم! ولی خب رومئو از نظر رئیس بزرگ مناسب سبک بارسلوناست و خریدی هیجانانگیز محسوب میشود!
از نبوغ کادر فنی خارج از رده بارسلونا در این مورد نیز نباید گذشت! کادر فنیای که نیکو گونزالس جوان محصول فعلی لاماسیا که در موارد مختلف عملکرد بسیار بهتری از رومئو داشته را طرد میکند و بازیکن ۳۱ ساله درجه چندم را ترجیح میدهد. ترجیح زباله بازیافتنشدهی ۱۲ سال پیش لاماسیا به محصول فعلیاش! خندهی تلخی بر لبان ما جاری میشود از این نبوغ...
سخن را طولانی کردیم و اختیاری هم در کار نبود، دست که در رثای مدیریت پرزیدنت اسب به قلم میرود میتواند ساعتها پشت سر هم بچرخد و بچرخد و بنویسد چرا که لجنکاری ها تمامی ندارد. نقل و انتقالات با رفتن دو کاپیتان، آمدن یک بازیکن نهایتا معمولی به عنوان گزینه چندم خط دفاع، جایگزینی مستقیم بهترین هافبک دفاعی تاریخ باشگاه با یک زباله، و جذب یک ستاره اشباع شده با بیش از ۳۲ سال سن، تا اینجا گذشته است. البته شوهای رسانهای را فراموش کردم آنها پررنگترین بخش مدیریت لاپورتا و پنجره نقل و انتقالاتی بودند! از کیمیش گرفته تا سیلوا روی جلد موندو رفتهاند و برخی را سر کار گذاشتهاند. در این میان اما این دستاورد مهم مدیریت جهادی رئیس لاپورتا رو نباید فراموش کرد که دید تاکسی کارکرده و برده از سوی هوادار به بازیکن و مقوله نقل و انتقالات را به ارمغان آورده! صحبت از هر بازیکنی که میشود ۴ تا مضحکه هستند که بیایند بگویند حقوقش بالاست برود یا پایین است بیاید هزینه بالایی دارد خداحافظ! انگار جمعه بازار است. در باب همین رومئو نیز دری وریهای عامه پسند گفته شده که با حقوق کارگری آمده و خودش پول انتقالش را داده پس به به! عزیزان مهدی مهدی پور از استقلال احتمالا کمهزینهتر بود پرا سراغ او نرفتید؟ همینها به طرز باورنکردنی عدهای را فریفته؛ از ویژگیهای خیالی رومئو و اینکه به درد خواهد خورد خوشا به غیرتش و ... حرف میزنند! همچنان که فرنکی دی یونگ در روندی تکراری مورد شماتت قرار میگیرد بابت اینکه دارد طلبش را با افزایش حقوق از باشگاه میگیرد! بی سوادهایی که دستبردار نیستند و همچنان مقابل فهمیدن مقاومت میکنند.
آری این وضع جرگهی ناسخین ماست اما لاپورتا معتقد است تیمی در اندازه قهرمانی در اروپا اماده کرده و این امر محقق نیز خواهد شد! این دنیای خیالی اقای رئیس و پیروانش است. فارغ از اینکه در ادامه نقل و انتقالات چه اتفاقاتی بیفتد و تقدام مقبتی انجام بشود، اما این نمایش لجنوار با مثلث بوسکتس مسی و رومئو و خیانت به بارسلونا و دو تن از بزرگترین بازیکنانش و جایگزینی یکی از مهمترین بازیکنان تاریخ باشگاه در یکی از مهمترین پستها با یکی از بیکیفیتترین محصولات موجود در بازار، یکی از کثیفترین حرکات در سطح مدیریتی و تحت هر شرایطی غیرقابل قبول و تحملاست. ما در مقابل بارتلبیها میایستیم و نمیگذاریم با ادای «ترجیح میدهم که نکنم.» صاحبمان شوند! بیتفاوتی رمز نابودیست.