گفتگوی نوروزی با ساکت الهامی و همسرش به قسمت دوم رسیده است. با توجه به موضوعاتی که در این بخش مطرح شده است، توصیه می کنیم حتما بیننده این قسمت باشید.

به گزارش طرفداری، ساکت در این بخش پیرامون صحبت های جنجالی اش در برنامه ورزشگاه صدا و سیما شفاف سازی کرد. ساکت الهامی همچنین از فدراسیون فوتبال خواست تا قرارداد امیر قلعه نویی تا پایان جام جهانی آینده باشد چرا که اعتقاد دارد فوتبال خم رنگرزی نیست و نمی توانم در مدت کوتاه نتیجه مناسب گرفت.

سرمربی فعلی هوادار از دلیل قبول هدایت نساجی گفت. او نساجی 9 امتیازی را در لیگ نگه داشت و اعتراف کرد بسیاری از جمله خانواده اش به او گفتند هدایت این تیم را قبول نکن چرا که سقوط می کند. ساکت الهامی همچنین در خصوص اتفاقات رختکن نساجی و شایعات عجیب آن شفاف سازی کرد و گفت در رختکن درباره مالک باشگاه نساجی یعنی رضا حدادیان صحبت کرده که البته خودش کارش را اشتباه برشمرد و گفت که چند مرتبه بابت آن حرف های رختکن از رضا حدادیان عذرخواهی کرده است. ساکت الهامی اضافه کرد هیچوقت کسانی که آن شایعات را در مورد اتفاقات رختکن راه انداختند نمی بخشد و از آنها نمی گذرد.

او در بخش پایانی گفتگو از کادوی تولد و عیدی دادن به بازیکنانش گفت و همچنین گفت خودش دوست دارد از محمد مایلی کهن عیدی بگیرد چرا که بسیار او را دوست دارد.

خانم الهامی نیز در این بخش از سختی های فوتبال گفت. او پراسترس ترین روزها برای خود و خانواده اش را وقتی دانست که ساکت الهامی سرمربی گری نساجی را قبول کرد. همچنین گفت اصلا دوست ندارد پسرانش وارد فوتبال شوند و حتی یک بار به ساکت الهامی بعد از بالا رفتن فشار و کشیدن کارش به درمانگاه گفته دست از این فوتبال بردار!

بخش دوم گفتگوی سامان خدائی با ساکت الهامی و همسرش را حتما ببینید و بخوانید:

مربی خارجی می آید باید چیزی به فوتبال ما اضافه کند دیگر نه اینکه بعد از ده سال پیرترین تیم ملی را تحویل ما دهد، یک دستیار تحویل ندهد به فوتبال ما.

ساکت الهامی:

ببینید، دستیار ربطی به مربی خارجی ندارد، دستیار بدست فدراسیون است، فدراسیون باید کسی را می گذاشت که بتواند اگر الان رفت و زمان کوتاهی داریم، فعلا سکان را به دست مربی ایرانی بدهد تا مربی ای که بلند مدت می خواهیم حتی اگر ایرانی باشد واگذار کنیم. به نظر من فدراسیون باید قرارداد امیر قلعه نویی را تا بعد از جام جهانی ببرد چون مطمئن باشید، امیر خان، نه امیر خان هرکس دیگر هم بود، فوتبال خم رنگرزی نیست دستت را بکنی و دربیاوری. در فوتبال اگر از یک به دو نروی، دو به سه نروی هیچوقت نتیجه نمیگیری. تنها جایی که دو به اضافه دو می شود چهار و صددرصد هم هست فوتبال است، بعضی می گویند در فوتبال قانون نانوشته داریم و اصلا اینجور نیست، قانون فوتبال نوشته شده، هرکس بیشتر زحمت بکشد و تلاش کند، هرکس به روزتر باشد، موفق است. شاید کار غلط در کوتاه مدت جواب دهد ولی این کار غلط در جایی سخت تمام می شود که فکرش را نمی کنی. اما کار درست ممکن است در کوتاه مدت جواب ندهد ولی جایی تاثیرگذار می شود که سخت ترین جا است.

از فیروز کریمی گفتید و اخلاقی که دارد، که می گوید مثلا برزیل را می برم. در همان برنامه که گفتید، گفتید کره و ژاپن و عربستان را میبرم. این از همان تجربه کار با فیروز کریمی است؟

ساکت الهامی:

ببینید دو بحث است، یکی اینکه اگر صحبت های مرا دیده باشید انسان باید واقع بین باشد. گفتم اگر الان تنها گزینه تیم ملی من باشم قبول نمی کنم چون در این شرایط هم خودم را می سنجم هم تیم ملی هم رقبا. من باید واقع بین باشم دوم اگر روزی قبول کنم، کره و ژاپن و عربستان و چین و قطر را به شما قول می دهم نتیجه بگیرم و دلیل دارم، من روزی که رفتم نساجی را گرفتم 9 امتیاز بود الان همسرم کنارم نشسته، روزی که داشتم می رفتم، همه گفتند سقوط می کنی. الان همسر خودم اینجاست می توانید بپرسید. گفت تو مربی قهرمان فصل پیش هستی، نساجی سقوط می کند. گفتم وقتی شما مرا قبول ندارید، توقع دارید مردم مرا قبول داشته باشند؟ گفتم به خاطر شما می روم و ثابت می کنم می توانم ولی لطف خدا هم صاحب حالمان شد همینطور همکاران خوبی که داشتم. بازیکنان خوبی که داشتم و از همه مهمتر، هواداران نبودند ولی دعایشان همراه ما بود و شخصی به نام رضا حدادیان. اگر من بخواهم زمانی مربی تیم ملی شوم همه جوانب را خدمت شما گفتم انجام می دهم، یک تشکر دارم از کامران منزوی که همیشه همراهم بوده از روزی که استقلال بودم. جایی نگفتم این را، تنها کسی که به من گفت برو نساجی و صحبت کردم با او به عنوان مشاورم و برادر، گفت برو. گفت دو روز پیش کجا بودی؟ گفتم استقلال. گفت آنجا جمله ای گفتی می دانی چه گفتی؟ گفتم بله، گفتم استقلال را قهرمان آسیا می کنم. گفت کسی که می تواند استقلال را قهرمان آسیا کند نساجی را در لیگ برتر نگه می دارد و به مردم ثابت می کند من می توانم نه اینکه منتظر شود تا تیم ملی را به او بدهند خدای نکرده اسم مرا هم مثال میزنم، بروی گندم طلایی را برویم، گندم نقره ای را ببری، تو منتظر این هستی؟ 5 6 تیم اول همه مربی دارند، 4 5 تیم هم هستند جایگاه شان ثبات دارد تو اگر می خواهی بروی باید به این 3 4 تیم بروی. در بین اینها هم فقط در بین شان مربی می تواند تاثیرگذار باشد، برو ثابت کن که می توانی ثانیا اگر تیمت نتوانست بماند چیزی را از دست نداده ای، 13 هفته مانده 18 هفته گذشته و 9 امتیاز دارد، با تیم بالایی اش 10 امتیاز اختلاف دارد، مردم از تو توقع معجزه ندارند ولی رفتم و گفتم، چون به خودم ایمان داشتم. من اگر به خودم ایمان نداشته باشم توقعم این است که شما به من ایمان داشته باشید. من به خودم ایمان دارم و اگر مسئولیت قبول کردم چه تراکتور، چه نساجی چه هوادار مشخص است رزومه ام، برای بازیکن کیفیت مهم است، برای مربی رزومه و آمار و جدول حرف می زند. همه اینها که گفتم شاید دلخور شده باشند و سال نوست مرا حلال کنند، در مورد تیم ملی هم گفتم اگر شرایطش مهیا باشد، شک نکنید قبول کنم حتما انجام می دهم کارم را چون اعتقاد دارم وقتی اعتقاد دارم، مطمئنم می توانم از همه اینها که هستند علاوه بر اینکه می برم یک چیز چون در آن برنامه نگفتم، کیفیت فوتبال مان را هم به مراتب به آسیا دیکته می کنم کما اینکه مربیانی در فوتبال ما هستند الان که جایگاه شان خیلی از من بالاتر است در جدول ولی کیفیت فوتبال مرا ندارند. برای مثال تیمی را گفتم 5 ضرب اگر زده، مربی خیلی توانمندی آمده، آقای خمز، 5 ضرب زده، 3 تا هم آنالیزور گرفته اند، 5 مربی دارند الان دنبال 5 ضربه هستند تا هزار دلار را بگیرند. یکی دو سایت هم دنبال این هستند که پیدا کنند چیزی از 3 به 4 نرسیده اند من اینجا اشتباه کردم و باید می گفتم 4 ضرب را زدند. من گفتم 4 یا 5 باید می گفتم 3 ضرب زدند اگرر 4 ضرب زدند هزار دلار اگر نشد برای خمز آرزوی موففیت می کنم چون تیم بزرگی گرفته، تیمی که در سفره مردم است، تراکتور، نفت آبادان، ملوان، نساجی، اینها تیمهایی هستند که در سفره مردم هستند و هویت شهرند، اینها هویت قوم هستند، اینها تیم هایی هستند که باید پرچمدار فوتبال ایران باشند.

دو تیم خیلی پر طرفدار تراکتور و نساجی، حس می کنم خیلی پر استرس بود آن فصل. آن استرس به خانه هم منتقل شده بود؟

خانم الهامی:

من که حقیقتا بازیهای آقا ساکت را اصلا نگاه نمی کنم چون وقتی می بینم فشارم بالا می رود و نگاه نمی کنم و از اینترنت نتیجه را دنبال می کنم و برایش قرآن و سوره واقعه و یاسین را می خوانم و این چیزی است که از دستم برمی آید ولی خانواده مادرشوهرم، خودشان قرآن بدست هستند، خواهرشوهرم دعا می خواند و همه خانواده دعا و ذکر و تسبیح و صلوات.

شده ایراد بگیرید این بازی این کار را کنید یا خیر؟

خانم الهامی:

من خودم یک پا کارشناسم دیگر.

جدی این اتفاق زیاد می افتد که نقض کنند عملکردتان را؟

ساکت الهامی:

می گویند ولی من که گوش نمی دهم. غیر از خدا هیچکس را قبول ندارم.

پراسترس ترین فصل چه فصلی بود؟

خانم الهامی:

همان فصلی که نساجی ته جدول بود و هر بازی که می بردیم جدول تکان نمی خورد و تا دو سه هفته به لیگ تکلیف مشخص شد که صددرصد ماندگار شدند و آن فصل خیلی پراسترس بود.

جدول را از بدو ورود شما به نساجی می چیدیم فکر می کنم نساجی اگر اول نبود جزو 4 تیم اول بود. فکر می کنم دوم بود.

ساکت الهامی:

دوم بود. تراکتور را هم روزی که ما تحویل گرفتیم و در ارنجش هم هست، از روزی که گرفتیم قهرمان شدیم. گفتند در همان برنامه جدولش مهم است ولی گفتم چرا می گویند مربی چند برد چند باخت و چند امتیاز و اینها، در تراکتور الان بخواهیم، می گویم که بعد از مصاحبه در جدول هم بگذارید، 2.27 بود آماری که تا حالا هیچ مربی ای در تاریخ فوتبال ایران نگرفته الان آمارش را به شما می دهم چون دارم، در جام حذفی هم قهرمان شدیم. ما دو تیم بودند، هر دو را تنها مربی ای که هم در تراکتور هم در لیگ سهمیه آسیایی گرفت هم در حذفی، در تاریخ من بودم. هم در نساجی، اگر من را می گویم به عنوان ویترین هستم و همه همکارانم از من بیشتر زحمت کشیدند. جا دارد از همینجا سال نو را به آقای زنوزی تبریک بگویم خیلی مدیون ایشان هستم، کسی که جای دنیزلی، ساکت الهامی را از ماشین سازی می گذارد به نظر من خیلی مدیر با جراتی است همینطور آقای حدادیان. شاید حدادیان خیلی کمکم کرده ولی من دینم را به ایشان ادا کردم ولی روزی که رفتم پیش ایشان، به این امید رفتم که قبول نمی کنم مسئولیت را و فقط به حرمت و احترامی که گفته بودند چه انسان شریفی است رفتم ولی وقتی رفتم پیش ایشان می دانست من چطور آدمی هستم، مرا در منگنه گذاشتند و گفتم شرطی ببندید قرارداد را ولی زنوزی نه، زنوزی به من لطف کرده و این لطفش همیشه تا ابد در ذهن من می ماند و برایش آرزوی موفقیت دارم. بیخود نیست انقدر هم در بیزنس موفق است.

شده این استرس انقدر زیاد شود که بگویید بی خیال کاش دیگر مربیگری نکن یا همیشه دوست دارید ادامه پیدا کند و روزی سرمربی تیم ملی شوند؟

خانم الهامی:

یکسری در بازی با گل گهر سیرجان بود فکر می کنم که فشارش خیلی بالا رفته بود و به درمانگاه برده بودنش، بعد از آن گفتم ول کن فوتبال را، وقتی فوتبال انقدر رویت تاثیر می گذارد و فشارت بالا می رود بنشین خانه، می خواهیم چکار، انقدر داریم که زندگی مان بچرخد ولی علاقه ای که ایشان دارد به فوتبال، شاید مثال جالبی نباشد ولی مثل یک آدم معتاد می ماند که این واقعا فوتبال برایش اعتیاد است و بدون فوتبال نمی تواند زندگی کند یعنی همه نباید پول باشد که پول برایش در زندگی مهم باشد و همان شور وهیجان اینکه می تواند بازیکن را از 19 سالگی بالا بیاورد و مطرح کند برایش جالب است. بازیکنی را هم که می بیند در تیم ملی، جوانان و نوجوانان بازی می کند، دوست دارد و کیف می کند و می گوید دوست دارم آنها را آموزش دهم.

دوست دارید پسران تان هم سمت فوتبال بروند یا اصلا رفته اند یا خیر.

خانم الهامی:

پسرانم نه، دوست ندارم سمت فوتبال بروند چون وقتی می بینم انقدر غرق فوتبال می شوند و از زندگی و جوانی شان می زنند، واقعا دوست ندارم و خودشان را هم آزاد گذاشته ام، هر شغلی که دوست دارند و پدرشان هم همینطور، اصلا اجبار نمی کند رشته کاری خودش را ادامه دهند یا فوتبال یا هر چیز دیگر. حالا پسر بزرگم تربیت بدنی می خواند ولی بیشتر به سمت مربی بدنساز است نه فوتبالی دوست ندارم.

شما چطور؟

ساکت الهامی:

اصلا دوست نداشتم نه به خاطر اینکه شغل بدی است، من اگر برگردم عقب و از بچگی شروع کنم فوتبال را انتخاب می کنم. دوست ندارم اسم من بالاسر بچه ام باشد و بگویند این پسر، پسر ساکت الهامی است. دوست دارم بگویند این پوریا الهامی است. برای خودش باشد، با خودش هم صحبت کرده ام حتی تا زمانی که به دانشگاه برود هم در تیم مقاومت بازی کرد، الان دوستانش مثل محمد خدابنده لو و کسانی دیگر که با او ارتباط دارند، ولی او رفت سمت دانشگاه و ورزش را به صورت کلان دنبال می کند و خیلی چیزها را صحبت می کند می بینم بروز است و مطالعه می کند و همیشه گفته ام در فوتبال یا هر رشته ای دیگر که شما می خوانی، تربیت بدنی، خودش دوست دارم علم بدنسازی با تغذیه شیمیایی را خیلی ادامه دهد و این خیلی خوب است اگر تغذیه شیمیایی را با علم بدنسازی تطبیق بدهد به نظرم چیز نویی می شود و این برای خودش و آینده اش خیلی خوب است.

چند سوال قبل پرسیدم که کسی هست که با او قهر باشید و بخواهید آشتی کنید. الان می خواهم بپرسم کسی هست که در عید هم نتوانید ببخشیدش؟

خانم الهامی:

خدا می گوید ببخش تا ببخشمت. کسی نیست که از او دلخور باشیم و ببخشیمش، من از کسی دلخور نیستم و امیدوارم کسی هم از من دلخور نباشد.

شما چطور:

ساکت الهامی:

بله هست. من دو نفر را در فوتبال هیچوقت نمی بخشم چون با آبروی من بازی کردند. نمی خواهم اسم بیاورم، شاید خیلی ها بدانند شاید من خیلی زودتر سرمربی می شدم ولی این دو نگذاشتند. به خانم و بچه ها و پدرم وصیت کرده ام، منتظرم چون ما مسلمانیم و اعتقاد دارم به آن دنیا و پل صراط. چه آنها از من جلوتر برن چه من بروم. اگر من بروم منتظرشان می مانم و اگر هم آنها بروند هرطور شده پیدایشان می کنم. نمی بخشمشان یکی هم آن کسی که حرف رختکن نساجی را به دروغ منتشر کرد هیچوقت نمی بخشم چون همان باعث شد پسر من یک ماه دانشگاه نرود. خودم بعد از آن داستان یک ماه مریض شدم واقعا مریض شدم و بدترین نوع مریضی را گرفتم و زمانی بود که نمی شود بروم خودم را از نظر روحی و روانی درست کنم و به خاطر همین، نمی دانم چه کسی هم این را داده بود ولی این را هیچوقت نمی بخشم چون شد مضحکه مردم و کسانی که می خواستند ما را در شرایطی قرار دهند. اصلا این حرف و محتوا نمی دانم از کجا درآمد و چرا این کار را کردند نمی دانم حالا من نه ولی بازیکنی که اسمش را بردند، آن بازیکن پدر ندارد. آقای حردانی، خدا را خوش نمی آید، مادرشان بزرگشان کرده، صالح و صابر، از همینجا عید را به این دو عزیز تبریک می گویم، خیلی عزیز هستند و بچه های خوبی هستند. برایشان آرزوی سرافرازی دارم و آرزو دارم همیشه خدمتگزار مادرشان باشند چون می دانم مادرشان چقدر برایشان زحمت کشیده ولی کسی که این داستان را پیاده کرد نمی بخشم.

دقیقا برای این موضوع خواستم آخر گفتگو بپرسم ولی الان بحثش پیش آمد، اول باشگاه نساجی بیانیه داد که اتفاقی در رختکن افتاده که در تاریخ باشگاه بی سابقه بوده است. بعد این شایعه پخش شد البته شایعه و کسانی که می دانند و می شناسند و در فوتبال هستند می دانند مضحک است چون رفتار شما با بازیکنان تان و رفاقت و اینها را می دانند چنین اتفاقی امکان ندارد رخ دهد که به بازیکن حتی توهینی شود یا دعوایی با آنها شود ولی چه اتفاقی افتاد در رختکن که باشگاه نساجی گفت این اتفاق بی سابقه بوده است. اصلا شاید همان بیانیه باشگاه و جمله ای که استفاده کردند باعث شد این شایعه بوجود بیاید.

ساکت الهامی:

اگر الان برگردم به آن شرایط خوب نیست ولی من از یک چیزی ناراحتم. شاید الان بودم هیچوقت انجام نمی دادم نه بخاطر اینکه مهندس حدادیان به عنوان مالک باشگاه نساجی است. نساجی تیم خیلی بزرگی است و قهرمان فصل قبل است بعد به نظرم می آید همه شان مرا دوست دارند چون من همه شان را دوست دارم وارتباط دلی که با نساجی چی ها دارم خیلی نزدیک است برایم ولی آدم، شخصی مثل رضا حدادیان را نباید مثل مالک بداند. اگر حدادیان ناراحت شد حق می دهم به او و گفته بودم چرا حدادیان نیامده، تنها چیزی که گفتم این بود که چرا پاداش بازیکنان ما را نداده، چرا در اراک از من حمایت نشد و این تمام محتوای صحبتم بود. ناراحتی ام این بود و اصلا حدادیان در جریان نبود، من آنجا اشتباه کردم و بعد از آن چندین نوبت از او عذرخواهی کردم و الحمدالله الان شرایط خوبی دارند و برایشان آرزوی موفقیت دارم، برای تیم خوب نساجی همینطور در باشگاه های آسیا.

یعنی اتفاقی که افتاد در رختکن نساجی صبحتی در مورد حدادیان شد که باشگاه نساجی آن بیانیه را داد.

ساکت الهامی:

بله

ولی دوباره برگردیم به سوال نوروزی. به بازیکنان تان عیدی می دهید؟

ساکت الهامی:

هم عیدی و هم کادوی تولد می دهم. تنها مربی ای که اگر شما ببینید برای بچه ها کادوی تولد می دهد منم، یک زمانی صد دلاری می دادم که دلار ارزان بود کردم 1.5 میلیون بعد تی شرت آدیداس و گرمکن آدیداس ولی به همه داده ام چه در تراکتور چه نساجی و چه هوادار البته فقط بازیکنان نیست و به کل مجموعه، به کادرم هم داده ام این همکارمان که بغلمان نشسته را هم داده ام.

صد دلاری یا کادو.

ساکت الهامی:

ایشان از صد دلاری به یک و نیم میلیون رسیدند و از آن به آدیداس.

البته الان با صد دلاری دادن عدالت هم رعایت نمی شود به یکی 4 میلیون به یکی 5 یا 6 میلیون می رسد.

ساکت الهامی:

بله بالا و پایین دارد و بالانسش خوب نیست.

خود شما دوست دارید در فوتبال چه پیشکسوت، مربی، بازیکن حال وحاضر از چه کسی عیدی بگیرید.

ساکت الهامی:

سوال سختی کردید چون همه عزیز هستند برایمان، فرقی نمی کند ولی قطعا ارتباطم چون با آقا فیروز از همه نزدیکتر بوده در مربیگری و بازیکنی ایشان بوده و صادقانه بگویم من با آقای مایلی کهن کار نکرده ام ولی شخصیتشان را خیلی دوست دارم. به تنها کسی که زنگ زدم و گفتم با اجازه شما، شماره تان را از کسی گرفته ام و فلانی ام، شما و شخصیت شما را خیلی دوست دارم، و ارتباط مان بعد از آن بیشتر شد و از ایشان مشاوره می گیرم، قبل و بعد از بازی ها زنگ می زنم، تمام اعیاد زنگ می زنم، همین دو روز پیش بود که خدمتشان زنگ زدم. از ایشان میپرسم ایشان هم خیلی راحت جواب می دهد و واقعیت را گفتم چون من با آقای مایلی کهن کار نکرده ام ولی شخصیت و رک بودن و صریح بودنش را خیلی دوست دارم و اولین بار که صحبت کردم با ایشان، گفت چطوری و اولین صحبتی که کرد گفت بابا روی مرا سفید کرده ای شما. گفتم حاجی شما نه خداوکیلی شما خیلی عزیزی حالا می فهمم شما چه کشیده ای. برای ایشان آرزوزی سلامتی دارم و انشالله بتوانند در جامعه گل سرسبد فوتبال ما باشند. حالا به هر سمتی.

پایان قسمت دوم

ادامه دارد

همچنین ببینید:

اولین" target="_blank" rel="noopener noreferrer">https://www.tarafdari.com/node/2270285">اولین گفتگوی خانوادگی ساکت الهامی: شخصیت ساکت در خانه متفاوت است؛ هرجا باشد خنده آنجاست