آهنگ Leonard Cohen -Famous Blue Raincoat

۷۹۰ بازدیدشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ - 0۴:۰۶
۰ دیدگاه
آهنگ Leonard Cohen -Famous Blue Raincoat
سینا?خان ‌‌
سینا?خان ‌‌

(بارانی آبی معروف) یکی از شناخته شده ترین ترانه های لئونارد کوئن است که در سومین آلبومش (Songs of Love and Hate / ترانه‌های عشق و نفرت) جای گرفت و در سال 1971 منتشر شد. آهنگ در قالب یک نامه نوشته شده و داستان یک مثلث عشقی بین راوی، زنی به نام جین و گیرنده نامه که در بخشی "برادر من، قاتل من" معرفی می شود، را روایت می کند. از متن ترانه میتوان اینطور برداشت کرد که جین، همسر یا نامزد راوی داستان بوده، اما درگیر رابطه عاشقانه ای با گیرنده ناشناس نامه شده و هنگامی که پیش راوی بر میگردد، دیگر کسی نبوده که او میشناخته. با این حال در اواخر نامه، راوی از گیرنده نامه تشکر می کند، چرا که جین آشفته و سردرگم بوده و این رابطه ثانوی به او کمک کرده تا حدی آرامش پیدا کند، کاری که راوی داستان در انجامش ناموفق بوده. 

 

 

It's four in the morning, the end of December
I'm writing you now just to see if you're better
New York is cold, but I like where I'm living
There's music on Clinton Street all through the evening 

ساعت چهار صبح است، اواخر ماه دسامبر
این نامه را می نویسم تا ببینم حالت بهتر است یا نه
نیویورک سرد است، اما محل زندگی ام را دوست دارم
وقت غروب می توانی صدای موسیقی را از خیابان کلینتون بشنوی

 

I hear that you're building your little house deep in the desert
You're living for nothing now. I hope you're keeping some kind of record 

شنيدم که داری کلبه درویشیت رو تو دل بيابون می‌سازی
حالا دیگر  امیدی به زندگي نداری. امیدوارم چیزی از خودت به جا بگذاری

 

Yes, and Jane came by with a lock of your hair
She said that you gave it to her
That night that you planned to go clear
Did you ever go clear?

آره، جین با یک دسته از موهایت پیشم آمد
گفت که تو آن ها رو به او دادی
همان شب که گفتی می خواهی توبه کنی و پاک شوی
بالاخره پاک شدی؟

 

The last time we saw you you looked so much older
Your famous blue raincoat was torn at the shoulder
You'd been to the station to meet every train
But then you came home without Lili Marlene.

آخرین باری که دیدیمت انگار چند سال پیر شده بودی
سر شانه بارانی آبی معروفت پاره شده بود
در ایستگاه منتظر رسیدن تک تک قطارها می ماندی
اما آخر سر بدون لیلی مارلین به خانه برگشتی

And you treated my woman to a flake of your life
And when she came back she was nobody's wife 

تو با ذره ای کوچک از زندگی ات (سانسور) از زن من پذیرایی کردی
و وقتی پیشم برگشت دیگر همسر هیچکس نبود


I see you there with the rose in your teeth
One more thin gypsy thief
Well I see Jane's awake

She sends her regards

می بینمت که یک گل رُز را بین دندان هایت گرفته ای
یک دزد کولی ِ لاغر دیگر
خب، جین هم از خواب بیدار شد
سلام می رساند

And what can I tell you my brother, my killer?
What can I possibly say?
I guess that I miss you. I guess I forgive you

I'm glad that you stood in my way 

چه می توانم بهت بگویم، برادر من، قاتل من؟
چه می توانم بگویم؟
گمان کنم دلم برایت تنگ شده. فکر کنم دیگر بخشیدمت
خوشحالم که تو مانعم شدی (یا در مسیر زندگی ام قرار گرفتی)

 

If you ever come by here for Jane or for me
I want you to know that your enemy is sleeping

I want you to know that his woman is free

اگر روزی گذرت به اینجا افتاد، حالا به خاطر جین یا برای من
می خواهم بدانی که دشمنت خفته است
و زنش هم آزاد (مجرد) است

Yes, and thanks for the trouble you took from her eyes
I thought it was there for good so I never tried

آره، و ممنون به خاطر باری که از روی دوشش برداشتی

فکر می کردم برای همیشه باید آن را تحمل کند، برای همین هیچوقت تلاش نکردم


And Jane came by with a lock of your hair
She said that you gave it to her
That night that you planned to go clear

آره، جین با یک دسته از موهایت پیشم آمد
گفت که تو آن ها رو به او دادی
همان شب که تصمیم گرفتی توبه کنی و پاک شوی

برچسب ها
مطالب مرتبط
مشاهده همه
موردی یافت نشد!
tarafdariتمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به طرفداری است. شما می توانید از سایت طرفداری در صورت پذیرش مرام‌نامه استفاده نمایید.