
اوایل دهه 1900، لندن، شهری پر از آشوب و جرم و جنایت بود. افسر پلیس در جایگاهش نشسته بود و نمی دانست باید انتظار چه حادثه جدیدی را داشته باشد. ناگهان در باز شد و یک پسر بچه حدودا 5 ساله با تکه کاغذی به سوی افسر آمد. نام آن پسر بچه آلفرد بود. آلفرد تکه کاغذ را به افسر داد. یک یادداشت بود. پدر آلفرد به دلیل کار اشتباهی که آلفرد در خانه انجام داده بود این یادداشت را نوشت و به آلفرد گفت تا آن را به افسر پلیس بدهد. افسر دست آلفرد را گرفت و به سمت بازداشتگاه پلیس برد و او را داخل یک سلول انداخت و با یک کلید بزرگ در را قفل کرد و رفت. آلفرد که وحشت زده شده بود با ترس به میله های سلول نگاه می کرد و با خود می گفت آیا آن مرد بر میگردد یا باید تا آخر عمر در اینجا بمانم؟! آیا آنها به من غذا می دهند؟ آیا می توانم مادرم را دوباره ببینم...؟ پس از چند دقیقه در حالی که آلفرد تقریبا مطمئن شده بود در سلول ماندگار است، افسر برگشت و در را باز کرد. او گفت امیدوارم درس خود را گرفته باشی. آلفرد قطعا متوجه اشتباهش شده بود و به طوری ترسیده بود که تصمیم گرفت بقیه عمرش را با ترساندن مردم دیگر بگذراند...! |
آلفرد هیچکاک، 13 آگوست 1899 در لیتون استونِ لندن در کشور انگلستان به دنیا آمد. هیچکاک در تنهایی بزرگ شد و از چاقیش خجالت می کشید. همچنین در کودکی توسط والدینش مورد تنبیهات عیب آسیب زننده ای قرار گرفته بود. برای مثال پدرش او را در 5 سالگی، دست پلیس داد تا او را برای دقایقی زندانی کند یا وقتی نقش بازی می کرد، مادرش اورا مجبور می کرد ساعت ها یکجا بایستد. به نوع تربیت هیچکاک، او به رفتار خشن علاقه پیدا کرد. با مرگ غیر منتظره پدرش زمانی که آلفرد تنها 14 سال داشت، هیچکاک سعی کرد با کار کردن هزینه های زندگی خانواده اش را تامین کند. او خانه را ترک کرد و تبدیل به طراح تبلیغات شد. او همچنین برای هنلی تلگراف شروع به نوشتن مقاله های کوتاه کرد. سال 1919 هیچکاک از استعدادش برای ورود به صنعت فیلم و سینما استفاده کرد. او در ابتدا با شرح میان نویسی ها برای فیلمهای صامت شروع کرد. ولی خیلی سریع فیلمنامه نویسی و تدوین و کارگردانی هنری را در فیمس پلیرز-لسکی استودیوی پارامونت در لندن یاد گرفت. تا سال 1925 او اولین فیلمش را تمام کرد. یک تولید انگلوجرمن به اسم باغ تفرج. این همکاری با استودیوی آلمانی باعث شکل گیری سبک خاص او شد.
به واسطه آشنا شدن او با اکسپرسیونیسم فیلمی با نام مستارجر در سال 1927 ساخت که به عنوان سکوی پرتاب او شناحته می شود. این اولین فیلم هیچکاک بود که شخصیت اصلی بی گناهی داشت که به جرم متهم شده بود. فقط دو سال بعد این کارگردان اولین فیلم صدا دارش را ساخت. در سال 1929، هیچکاک فیلم باج گیری را ساخت که در آن از تکنیکی استفاده کرد که تقریبا بقیه فیلم هایش را هم با همین تکنیک ساخت. با این حال با توجه به تهدید های جنگ جهانی دوم او اروپا را به مقصد آمریکا ترک کرد. وقتی به آمریکا رسید شروع به کار کردن روی فیلم ربکا کرد که درنهایت برنده جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلم برداری شد. فیلم سوءظن در 1941، که در آن، زنی به این نتیجه می رسد که همسرش قاتل است و فیلم خرابکار در سال 1942 از هیچکاک بسیار تحسین شد.
دهه 50 تبدیل به مثمرثمر ترین و به یاد ماندنی ترین دهه این کارگردان شد. در این مدت زمان او تعداد زیادی پروژه افسانه ای ساخت که شامل پنجره عقبی، سرگیجه، شمال از شمال غرب و روانی می شود. او در سال 1955 شهروند آمریکا شد و شوی تلوزیونی خودش به اسم " آلفرد هیچکاک تقدیم می کند" را ساخت. آن شو هیچکاک را از یک درجه یک به یک نماد فرهنگی تبدیل کرد. او به نویسندگی و تهیه کنندگی ادامه داد. در این دوران او یرخی از فیلم های شناخته شده ترش را مثل پرندگان ، مارنی و دسیسه خانوادگی را ساخت. با این حال او کاری که مدت ها مشغول انجامش بود، یعنی ظاهر شدن و بازی کردن در فیلم هایش را ادامه داد. علی رغم علاقه مندی همیشگی هیچکاک به قتل و شوک، او زندگی آرامی داشت. او راحتی خانه را به زندگی پرهیاهوی هالیوود را ترجیح می داد.
هیچکاک در اواخر زندگی اش مفتخر به دریافت جایزه موسسه فیلم آمریکا " یک عمر دستاورد های هنری " شد. او همچنین چند ماه قبل از مرگ آرامش در خواب در 29 آوریل 1980، لقب شوالیه را دریافت کرد. با حرفه ای که بیش از 50 سال ادامه پیدا کرد، او مشهور ترین و تااثیر گذار ترین کارگردان در تاریخ سینما است. مجموعه کارهای زیاد و سرمایه هایی که هیچکاک از خودش به جا گذاشت، همچنان مورد مطالعه است و باعث لذت ظرفداران و فیلمسازان می شود. حتی دهه ها بعد از مرگش...! |
10 تا از بهترین فیلم های هیچکاک بر اساس نمره IMBd
سایه تردید(1943)
نمره : 7.9 خلاصه داستان : دختر جوانى به نام چارلى علاقهى بسیارى به دایىاش کاتن دارد. دخترک که رابطهاى پراحساس و عاطفى با دایى دارد به رفتارش مشکوک مىشود و خیلى زود با کمک کارآگاهى خصوصى، در مىیابد که او همان قاتل بیرحم زنان بیوه است که پلیس مدتهاست در جستجوى او است... |
بدنام(1946)
نمره: 7.9 خلاصه داستان : «آلیسشا هیوبرمن» (برگمن) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده ، به «دولین» (گرانت)، مأمور مخفى امریکایى دل میبازد . «دولین»، «آلیشا» را به کمک میطلبد و او هم میپذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با «الکساندر سباستیان» (رینز) مأمور نازى رابطه برقرار کند... |
غریبه ها در قطار (1951)
نمره : 8 خلاصه داستان : بیگانگان در ترن یا غریبه ها در قطار فیلمی در سبک مهیج روانشناختی به کارگردانی و تهیهکنندگی آلفرد هیچکاک است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام به نویسندگی پاتریشا هایاسمیت ساخته شدهاست. داستان حول محور دو شخصیت برونو آنتونی (رابرت واکر) و گای هینز (فارلی گرانجر) قهرمان تنیس است که … |
طناب (1948)
نمره : 8 خلاصه داستان: دو مرد جوان پس از اینکه همکلاسی خود را به قتل می رسانند، جسد او را در یک صندوقچه چوبی جاسازی می کنند. آنها یک مهمانی ترتیب می دهند که باعث می شود روپرت کادل به آنها مشکوک شود و... |
ربه کا (1940)
نمره : 8.1 خلاصه داستان : ندیمه ى جوانى ( فونتین ) در تعطیلات با «ماکسیم د وینتر» ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش، « ربکا »، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود؛ اما یاد و خاطره ى « ربکا » روى زندگیشان سایه انداخته است... |
ام را نشانه مرگ بگیر (1954)
نمره : 8.2 خلاصه داستان : تونی تصمیم دارد مارگوت، همسرش را به قتل برساند. او برای این کار مردی را استخدام می کند اما ماجرا آنطور که آنها تصور می کردند، پیش نمی رود... |
شمال از شمال غربی (1959)
نمره : 8.3 حلاصه داستان : «راجر تورنهیل» (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی بهنام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ( در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود )تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام «ایوکندال» (سینت) است... |
سرگیجه (1958)
نمره : 8.3 خلاصه داستان : موضوع این فیلم درباره ی پلیسی به اسم «اسکاتی» است که موجب مرگ یک فرد میشود، به خاطر همین دچار عذاب وجدان میشود و از شغلش استعفا میدهد و برای آرام کردن خودش به طرف محبوبه اش، میچ میرود اما یکی از رفقای اسکاتی از او می خواهد مراقب همسرش باشد چرا که قصد خودکشی دارد اما در واقع خودش قصد کشتن همسرش را دارد و می خواهد اسکاتی را بازی دهد تا اینکه... |
پنجره پشتی (1954)
نمره :8.5 خلاصه داستان : یک عکاس خبری که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپارتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که … |
روانی (1960)
نمره :8.5 خلاصه داستان : «مارین کرین» پس از اختلاس پولهای یکی از مشتریان شرکتی که در آن کار میکند از شهر، خارج میشود و در متل (هتل بینراهی) اقامت میکند. مدیر این هتل مرد جوان خجالتی و سادهای به نام «نورمن بیتس» است که ادعا میکند متل را به همراه مادرش که مشکل روانی دارد اداره میکند. شبهنگام وقتی مارین برای دوش گرفتن به حمام میرود توسط مادر بیتس به قتل میرسد. پس از این «سام»، شریک زندگی ماریون به همراه خواهر ماریون «لیلا» به همراه یک کارآگاه خصوصی به نام «آربوگاست» به جستوجوی ماریون میآیند. |
|