علیرضا مرزبان در گفتگو با طرفداری: اسکوچیچ دیگر نه مقبولیت مردمی دارد و نه فنی؛ با او نتیجه نمی گیریم!

علیرضا مرزبان در گفتگو با طرفداری درخصوص وضعیت تیم ملی و دراگان اسکوچیچ صحبت کرد. مرزبان تغییر اسکوچیچ را مهم ترین وظیفه امروز فوتبال ایران دانست. او می گوید با اتفاقاتی که رخ داده دیگر اسکوچیچ صلاحیت هدایت تیم ملی را ندارد و باید برکنار شود. مربی فوتبال ایران معتقد است که تیم ملی با اسکوچیچ نتیجه نمی گیرد چرا که در هرجای دنیا یک سرمربی ملی باید میان مردم، بازیکنان و اهل فن فوتبال یک کشور مقبولیت داشته باشد درحالی که صلاحیت اسکوچیچ در تمامی این موارد از بین رفته است. مرزبان همچنین فدراسیون را مسئول تصمیم ابقای اسکوچیچ دانست و از رد تصمیم کمیته فنی فدراسیون فوتبال بعد از جلسه هیات رییسه فدراسیون فوتبال ابراز تعجب کرد.

به گزارش طرفداری، گفتگوی حامد وفائی با علیرضا مرزبان را می خوانید:

از مسیری که با اسکوچیچ آغاز شد، شروع کنیم.

کیفیت فوق العاده که توانستیم در بازی های روبرو انجام دهیم و اسکوچیچ توانست با موفقیت از همه گذرها بدون مشکل رد شود، یک پیوند خیلی خوبی هم بین بازیکنان و کادرفنی ایجاد کند و همه با هم متحد بودند که تنها هدفی که مقابل چشم مان قرار دارد، جام جهانی است ولی بعد از باخت مقابل کره جنوبی، انتقادات شروع شد. انتقاداتی که درست است پایه های درستی داشتند ولی باید معیارهای درست هم همراهی می کردند.

به عنوان مثال تیمی که در بازی های اول شانسی برای صعود به جام جهانی نداشت، پیش از بازی با کره جنوبی صعودش را قطعی کرد. این انتقادات ادامه پیدا کرد که بازیکنان به نبود نظم تیمی و فردی در تیم معترض شدند، اینکه بازیکنانی که کیفیت خاصی ندارد به تیم ملی دعوت می شوند و اینکه ما در دوران اسکوچیچ بیش از 70 نفر را به تیم ملی دعوت شدند. بازیکنان که یک بار دعوت می شدند ولی دیگر دعوت نمی شدند. بازیکنانی که کیفیت خوبی نداشتند ولی در ارنج تیم بودند، بازیکنانی که حتی در باشگاه خودشان ذخیره نبودند به عنوان فیکس تیم ملی بازی می کردند.

مرزبان درخصوص آغاز انتقادات از اسکوچیچ گفت:

انتقادات نسبت به مسائل انضباطی تیم به خصوص وقت شناسی و اجرای مسائل فنی داشت اوج می گرفت و اوج هم گرفت تا زمانی که به این بحران رسیدیم که بازیکنان براساس شنیده ها به دفتر رییس جمهور رفتند و درباره برکناری اسکوچیچ حرف زدند. فدراسیون فوتبال محکم درباره بودن اسکوچیچ صحبت نمی کرد و همه می گفتند احتمال برکناری اسکوچیچ بسیار زیاد است و از طرفی هم کمیته فنی که در فدراسیون فوتبال بود، رای منفی داد و اعلام کرد اسکوچیچ نمی تواند تیم ملی ایران باقی بماند و در واقع رد صلاحیت شد و این مسائل تا اعتراض بازیکنان ادامه پیدا کرد و البته موارد دیگری هم مطرح شد مثل اینکه بازیکنان تا سه و چهار صبح بیدار بودند و بازی خاصی را انجام می دادند. انضباط تیمی به هیچ وجه رعایت نمی شده و به دنبال آن اعتراض هایی که مطرح شد مبنی بر اینکه شب هیچکس نمی دانست بازیکنان در چه اتاقی جمع می شدند و به قول معروف یک دورهمی شده بود و صدای اعتراض دیگر بازیکنان را بلند کرد.

بازیکنان شب در یک اتاق جمع می شدند و مافیا بازی می کردند و روز بعد هیچکس سر صبحانه حاضر نمی شد چون همه تا دیروقت بیدار بودند و در واقع اردوی قطر یک سیزده به در بزرگ بود و این مساله به اعتبار همه ضربه زد، جایی که اسکوچیچ هم زیر سوال رفت ولی با توجه به اینکه کمیته فنی اعلام کرد اسکوچیچ از شخصیت کافی برای سرمربی تیم ملی برخوردار نیست، باز هم رای به این داده شد که او سرمربی بماند.

کمیته فنی اسکوچیچ را برکنار کرد اما هیات رییسه رای به ابقای این مربی داد.

تعجبم از اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال است که قلب و نبض فوتبال ایران را می شناسند، وقتی به عدم صلاحیت اسکوچیچ رای دادند، وقتی دیگران به ماندنش رای دادند چرا مسئولان کمیته فنی استعفا نکردند؟ چرا صندلی ها برای ما انقدر مهم شده است؟ این مساله خیلی دردناک است. وقتی از اسکوچیچ درباره بیدار بودن بازیکنان سوال شد، اصلا عکس العملی نشان نداد و سعی کرد با عبور از این مساله و عدم پاسخگویی از آن رد شود و حتی درباره مساله ای که گفته می شد بازیکنان نظم و انضباط خوبی نداشتند، به سادگی از آن رد شد و جواب مردم را نداد.

فکر می کنید اسکوچیچ باید برکنار شود؟

تغییر اسکوچیچ در شرایط کنونی یکی از مهم ترین وظایفی است که پیش رو داریم. بدون تغییر اسکوچیچ، تیم ملی ما به هیچ وجه موفق نخواهد شد. فاصله تفکرات اسکوچیچ و شخصیت فنی و انسانی او با بازیکنان تیم و مسئولان فدراسیون به حدی زیاد شده که قابل تحمل نیست و یک بهانه بزرگ به همه می دهد که از عدم موفقیت همه مشکلات و همه عدم نتیجه گیری ها را به گردن اسکوچیچ بیاندازد. پس بهتر است همین امروز اقدام کنیم و بهتر قدمی که می توانیم برداریم، برکناری اسکوچیچ است. از روز اولی که اسکوچیچ آمد به این مساله فکر کردم بعد از اینکه مسئولان فدراسیون قبلی با قراردادی عجیب مارک ویلموتس را به خدمت گرفتند، سرمربی ای که جز فاجعه برای فوتبال ایران چیزی نداشت و بعد آن اتفاقاتی که رخ داد و ویلموتس ایران را ترک کرد و پول بزرگی را هم برای خودش برد، بعد از اینکه حدود سه ماه فقط مشغولیت فکری با تیم ملی ایران داشت، آمدن اسکوچیچ با وجود اینکه درست است که همه جامعه فوتبال ایران را دچار این بحران کرد که چگونه می شود یک مربی که در لیگ ایران حضور داشته و در لیگ برتر کارنامه آنچنانی ندارد، سرمربی تیم ملی می شود ولی من از این فاجعه کمی دفاع کردم چون احساس می کردم اسکوچیچ با توجه به شرایطی که تیم ملی ایران دارد، آن هم به همین دلیل که بازیکنان تحت فشار بودند. نه مردم، نه فدراسیون، فقط بازیکنان. بازیکنان می دانستند نتیجه نگرفتن آن ها دارد به جایی ختم می شود که ایران به جام جهانی نرود. وقتی اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شد، بازیکنان متحد شدند به جام جهانی بروند و مشکلات را ندیده بگیرند و احساس خوبی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و هرکدام از بازیکنان ما با شهامت و احساس ملی توانستند تیم خوبی را درست کنند که به ما کمک کرد.

در موردی که ازشان سوال شد چرا بازیکنان برای صبحانه نمی آمدند، باز هم به این مساله پاسخ نداد. این پرسش می توانست پاسخ راحتی داشته باشد. ما انتظار این را داشتیم که سرمربی تیم ملی ایران واقع بین باشد و واقعیت ها را بگوید. سعی نکند با روش هایی که مناسب نیست پاسخ مردم را ندهد. می توانست خیلی ساده بگوید تصمیم گرفته بازیکنان تا هروقت که دلشان بخواهد استراحت کند، چون بازیکنان تا شب برنامه خاصی نداشتند. این هم یک نظریه است. اما نظر شخصی من این است بازیکن وقتی به اردو می رود باید برنامه صبحگاهی مشخصی داشته باشند. نه تنها برنامه آنالیز عمومی بلکه آنالیز گروهی و فردی را می توانیم صبح ها داشته باشیم. در کنار آن روی مسائلی که خیلی بزرگ هستند مثل ضربات ایستگاهی تاکید داشته باشیم. تمرینات در صبح فشار بدنی ندارد، آسیبی به بازیکن نمی زند بلکه بازیکنان فعال می مانند و این احساس را می کنند که به اردو آمدند، نه 13 بدر!

مرزبان اتفاقات اردوی تیم ملی را دردناک دانست:

این اتفاق واقعا دردناک بود چرا که بازیکنان ما واقعا وفادار هستند. بازیکنانی هستند که تحمل فشار را دارند. بازیکنانی هستند که با غیرت خودشان ما را به جام جهانی بردند. شخصیت خیلی مثبتی دارند و اگر کادر فنی به بازیکن برنامه می داد که تا 9 صبح باید صبحانه خورده شود، بعد از آن ساعت 10 یک تمرین 45 دقیقه ای روی ضربات ایستگاهی انجام می شد یا کار بدنی روی بازیکنان. می توانست یک برنامه بزرگ برای تیم باشد تا این احساس ایجاد شود که تیم ملی ایران در حال آماده کردن خودش برای جام جهانی است. متاسفانه از طرف اسکوچیچ پاسخی داده نشد که چرا بازیکنان در صبحانه حاضر نشدند و باید دلیل علمی یا حتی روانشناسی تصمیمش را توضیح می داد نه اینکه پاسخگوی این مسائل نباشد.

او درخصوص اسکوچیچ و صلاحیتش برای هدایت تیم ملی افزود:

این مسائل دست به دست هم می دهد تا صلاحیت اسکوچیچ زیر سوال برود. ایشان نه تنها مقابل مردم ایران راستگو و پاسخگو نبودند بلکه سعی کردند با احساسات مردم ما بازی کنند. سرمربی تیم ملی باید شاخصه های خاصی داشته باشد. در تمام جهان هم همینطور است. سرمربی تیم ملی باید مقبولیت از طرف مردم داشته باشد. مردم باید بپذیرند سرمربی را و احساس خوبی به او داشته باشند. همه بازیکنان تیم ملی باید احساس خوبی به سرمربی خود داشته باشند. باید حس کنند مربی نگاه خوبی به آنها دارد. باید این نگاه را داشته باشند که کسانی که به تیم ملی دعوت می شوند و در تیم ملی بازی می کنند، بر اساس کیفیت بالا و لیاقت شان باشد. این مسائل را در تیم ملی ایران نمی بینیم. سرمربی تیم ملی نه از نظر مردم، نه از نظر بازیکنان و نه از نظر کمیته فنی فدراسیون فوتبال مقبولیت ندارد. مربیان لیگ هم احساس خوبی به این مساله ندارند.

انتقادات زیادی نسبت به کار کردن اسکوچیچ وارد است. وقتی این فاکتورهای خیلی خیلی مهم در دسترس نیست، آقای اسکوچیچ باید برکنار شود. باید مربی ای بیاید که مقبولیت اجتماعی میان مردم، مقبولیت فنی و شخصیتی میان بازیکنان و کمیته فنی و مربیان ما داشته باشد. اگر آقای اسکوچیچ تعویض نشود و ما برویم یک بازی را ببازیم، هرچه ساخته ایم، هر سیاسی کاری کردیم که ایشان بماند، همه از بین برود. نباید خودمان را پنهان کنیم، نباید واقعیت را پنهان کنیم، با شرایطی که الان وجود دارد آقای اسکوچیچ نمی تواند سرمربی تیم ملی باشد چون اشتباهات بزرگی را انجام داده است. این اشتباهات بزرگ مقبولیت او را میان مردم و بازیکنان تیم ملی از بین برده است. با وجود اینکه همه ما از همبستگی ملی و دفاع از تیم ملی ایران صحبت می کنیم، از واقعیت ها نباید دور بشویم. نباید اعلام کنیم هوادار تیم ملی هستیم و با اولین شکست به همه چیز حمله کنیم. الان زمانی است که باید واقعیت ها را بگوییم. این واقعیت به اینجا ختم شده که اسکوچیچ مقبولیت اجتماعی و مقبولیت فنی را در ایران از دست داده است.

مرزبان در ادامه صحبت هایش برای اتحاد ملی پوشان مثالی از دوران حضورش در مونته نگرو با کرانچار زد:

فراموش نمی کنم در تیم ملی مونته نگرو، زمانی که با تیم انگلیس بازی داشتیم، فقط یک احساس بزرگ وجود داشت. ما از نظر فنی ضعیف تر بودیم اما شخصیت بزرگی که کرانچار داشت، اتحاد درون تیمی که میان ما وجود داشت و اتحادی که در کشور مونته نگرو وجود داشت، به ما کمک کرد تا این قدرت را به تیم ملی بدهد در ویمبلی با انگلیس 0-0 مساوی کند. این مقبولیت به همانجا رسید که تیم ملی مونته نگرو، سوئیس را شکست داد. توانست ولز را شکست دهد. این یک برنامه فوق العاده قوی و رو به جلو برد. حتی مثلا بلغارستان از مونته نگرو شکست خورد. وقتی این فاکتورها را کنار هم می گذاریم، این نبود که فقط بحث فنی باشد، این نبود که بازیکن های بهتری داشته باشیم، بلکه تیم متحدتری داشتیم. یک کشور متحد داشتیم که پشت تیم ملی بودند. اما اینجا با بودن اسکوچیچ اتحاد درون تیمی میان بازیکنان از بین رفته و ما اجازه نداریم شعار بدهیم که همه چیز خوب است. همه چیز درست شده است. واقعیت این است که تیم ما دچار چند دستگی شده، احترام بین بازیکنان نباید از بین می رفت. چند دستگی نباید در بازیکنان ایجاد می شد، در فدراسیون همینطور و در مردم نیز. اسکوچیچ نه تنها جامعه را از احساس ملی خودش دور کرد بلکه از نظر فنی مقبولیت خودش میان بازیکنان را کلا از دست داده است.

مرزبان به مسئولان فدراسیون گفت که باید مسئول تصمیم خود برای ابقای اسکوچیچ باشند.

بحث من با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران و هیات رییسه این است که باید این موضوع را حل کنند. اگر اعتقاد قلبی دارید که اسکوچیچ می تواند ایران را رهبری کند و شما تا پایان جام جهانی بر اعتقاد خود خواهید بود که اسکوچیچ یار برگزیده و خوب شما است و در جام جهانی شما را خوب هدایت می کند، باید خودتان را نشان دهید و این باورتان را بگویید. دو روز دیگر از تصمیمات خودتان دفاع کنید. تصمیم شما نباید سیاسی باشد، باید صددرصد فنی باشد. آقای ماجدی از جنس فوتبال است. باید بتوانید از انتخاب فنی خودتان نسبت به آقای اسکوچیچ دفاع کنید. این مساله را باید جلوی مردم ایران مطرح کنید که چطور بعد از اینکه کمیته فنی که خود شما آوردید رای به عدم صلاحیت اسکوچیچ می دهد، شما به ابقای او رای می دهید؟ این رای را چه کسی عوض کرده است؟ آقای ماجدی شما مسئول این تصمیم هستید و باید از این تصمیم صددرصد دفاع کنید. تاریخ این اتفاق را به اسم شما می نویسد نه به اسم سیاسیونی که در امور ورزشی دخالت کردند بلکه به اسم شما که از جنس فوتبال هستید. ما شما را می شناسیم که از نظر انسانی پاک و از نظر فنی باهوش هستید، در این زمینه باید خودتان را نشان دهید. هم شما، هم هیات رییسه، هم کمیته فنی نسبت به این تصمیمی که گرفتید صددرصد مسئول هستید. پای این جریان بایستید، دو روز دیگر اگر با سر به دیوار خوردیم پای تصمیم تان باشید.

ما آرزو داریم تیم ملی ما در جام جهانی باشد. آرزو داریم ببینیم مردم ایران سرفراز هستند. آرزو داریم ببینیم جهان در مورد ایرانی ها خوب حرف بزند. عاشق این هستیم که احساس انسانی و تاریخ بزرگ ما در دنیا مطرح باشد. به خاطر همین احتیاج به تیمی خوب و متحد داریم. بازیکنان ما فرزندان این سرزمین هستند که عشق بزرگی به خانواده های شان، تیم ملی و این مملکت دارند. ما باید این بازیکنان را کمک کنیم.

نظرتان درخصوص صحبت های مهدی طارمی چیست؟

مهدی طارمی از واقعیت ها صحبت کرد. مهدی طارمی چیزی نگفت که برخلاف واقعیت باشد. درباره دردی که در تیم ملی وجود دارد صحبت کرده است. اعتراضاتی که مهدی یا دیگر بازیکنان داشتند درخصوص مسائل صددرصد فنی بوده است. این مسائل اتفاق افتاده است. بازیکنان برای صبحانه نمی آمدند. انضباط تیمی خوب نبوده. بچه ها تا دیروقت بیدار بودند. حتی در مسائل تاکتیکی و تمرین هم انضباطی نبوده است. اگر یک بازیکنی این مسائل را مطرح می کند باید نگاهی دیگر به او داشت، این یعنی بازیکن احساس دلسوزی می کند و بازیکن باید همینطور باشد. این بازیکنان تجربه اروپایی دارند و می خواهند در جام جهانی موفق باشند. این احساس را دارند با این رویه ما موفق نمی شویم. چون تیم دچار دو دستگی شده و بازیکنان شاید این احساس را نداشته باشند که همه برای هم تا پای جان بازی می کنند. تمام اینها به مسائل انضباطی برمی گردد. آقای اسکوچیچ دیگر نمی تواند جو را درست کند. هر تصمیمی بگیرد به خودش برمی گردد. هر تصمیمی بگیرد دامنه حملات به طرف ایشان زیاد می شود. اینکه با مهدی طارمی چه رفتاری خواهد داشت، این بار اولی نیست که بازیکنی در تیم ملی ایران به اسکوچیچ معترض است. این واقعیت را باید بپذیریم که بازیکنان ما به مربی خود احترام می گذارند. مسائلی که مهدی و سایر بازیکنان مطرح کردند برای یک تیم ملی واقعا تعجب آور بود.

او در پایان گفت:

باید به این واقعیت اشاره کنیم و بپذیریم که اسکوچیچ دیگر نمی تواند یک تیم متحد را به سمت جام جهانی ببرد. با یک لغزش، تمام ساختمان هایی که برای تیم ملی ساخته شده، ساختمان های انسانی، ساختمان های فنی، ساختمان های فرهنگی، تمام شان نابود می شوند چرا که بحث دیگر نباید بحث ماندن ایشان باشد چون اختلاف و فاصله ای که در مسائل درون تیمی رخ داده به قدری زیاد شده که دیگر قابل رفع نیست. و اینکه در واقع ما اگر می خواهیم موفق شویم باید تیم متحد داشته باشیم. تمام کسانی که در تیم ملی ما هستند و تجربه بزرگ دارند، مثلا سرپرست تیم ملی ایران، حمید استیلی یکی از آنها است که می تواند در این مسائل فوق العاده مثبت عمل کند. می تواند تیم را متحد کند. اما این مسائل درون تیمی به شخص اول تیم برمی گردد. اسکوچیچ دیگر نمی تواند اتحاد درون تیمی را ایجاد کند چون درباره واقعیات صحبت نکرد. ایشان جوابی را که باید به مردم ایران و بازیکن باید می داد، نداد. این از همان مساله اولی که با طارمی پیش آمد، همان جریانی که اسکوچیچ گفت بازیکنان ایرانی تاکتیک پذیر نیستند و طارمی جوابش را داد، این مسائل مشخص شد. مشخص شد مدیریت تیمی و انسانی اسکوچیچ ضعف های بزرگی دارد. اسکوچیچ می توانست همان موقع سوار هواپیما شود، به پورتو برود، مسائل را مطرح کند و این موضوع را بین خودشان حل کنند. اما این مساله هفته ها کش پیدا کرد. طارمی دعوت نشد، بازی نکرد، این مساله ادامه پیدا کرد. این موضوعات تمام نمی شوند. وقتی اعتماد بین دو انسان شکسته شود، بازگرداندن آن غیرممکن است. اعتماد نقش بزرگی در مسائل انسانی بازی می کند. شاید هر مساله ای در جوامع بشری قابل رفع باشد به جز اعتماد. اعتماد در جوامع اگر شکسته شد قابل درمان نیست.