تحلیل فیلم معروف هامون ساخته داریوش مهرجویی؛ اورریتدترین فیلم تاریخ سینمای ایران

هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی یکی از سرشناس ترین و در عین حال از نظر من یکی از بدترین فیلم های تاریخ ایران است. من به عنوان یک مخاطب که این فیلم را دیده ام انتقادم از فیلم را بیان میکنم و هرکس که مخالف بود میتواند نظرش را بگوید و فرد موافق هم میتواند نظرش را بیان کند. ارائه هرگونه نظر انتقادی در این پست آزاد است. این تحلیل مختصر و کوتاه است. بخش اعظمی از تحلیل ناشی از تفکر و عقیده خودم درباره فیلم است و بخشی را نیز با گوش دادن به نقدهای برخی منتقدین از جمله مسعود فراستی یاد گرفته ام و از جمله های ایشان در این مطلب در برخی از قسمت ها استفاده کرده ام.https://ts11.tarafdari.com/users/user760945/status/34012_1095870.2d42c6.jpg" />هامون زندگی مشترک بهم ریخته یک زن و شوهر به نام های مهشید با بازی بیتا فرهی و هامون با بازی خسرو شکیبایی را به تصویر میکشد که هامون به دلیل بهم ریختن زندگیش رفته رفته دچار جنون میشود و با توجه به درگیری های ذهنی موجود، دست به اعمال خطرناک و جنون آمیز میزند. بدون شک مشکل اصلی این فیلم از نظر من این است که نمیتواند مخاطب را سرگرم کند و از قصه ای برخوردار نیست که بتواند مخاطب را با خود همراه کند. در حالیکه سرگرمی یکی از اهداف اصلی سینما است، هامون در حوزه سرگرم کردن مخاطب هیچ حرفی برای گفتن ندارد. نبود داستان و تدوین تند فیلم که باعث کسل کننده شدن بسیاری از سکانس های فیلم شده است از دلایل خسته کننده بودن این فیلم است. هامون فیلمی بی روح و فاقد جذابیت است.( تمامی تحلیل های این پاراگراف ناشی از درک خودم از فیلم میباشد)
https://ts11.tarafdari.com/users/user760945/status/cropped_medium_6296d130-f6d3-4064-b182-98e983e0d893.jpg" />داریوش مهرجویی در این فیلم میخواهد حرف های جدیدی بزند و برای زدن این حرف ها میخواهد از فلسفه و روانشناسی بهره ببرد. با اینحال عدم شخصیت پردازی مناسب بسیاری از کاراکترها و متناقض بودن بسیاری از مسائل این اجازه را به او نمیدهد. به عبارتی مهرجویی نمیتواند مسائلش را در سینما بیان کند و چون در سینما حرفی برای گفتن ندارد، به روشنفکرنمایی روی می آورد. او در این فیلم در مورد رابطه مهشید و هامون توضیح چندانی نمیدهد و بنابراین همین عدم وجود داستان، باعث یکنواخت شدن فیلم میشود. در این فیلم هامون رویاهایی را میبیند که با واقعیت همخوانی ندارند؛ در حالیکه رویا اساسا باید با واقعیت تطابق داشته باشد و هدف آدمیزاد باشد. برای مثال او در رویاهایش مهشید را شبیه یک شیطان میبند در حالیکه در واقعیت ظاهرا عاشق او است. اینگونه مهرجویی تعریف نامناسبی از عشق ارائه میدهد و به تخریب عشق در فیلم میپردازد. در باب عشق هامون و مهشید جزئیاتی وجود ندارد؛ نه از نحوه آشناییشان، نه از شروع رابطه و نه هیچ چیز دیگری جزئیاتی وجود ندارد و مهرجویی بدون وجود این ها میخواهد عشق را به ما تحمیل کند که عقلانی نیست. مسئله اصلی که عرفان هست هم بجایی نمیرسد و در حد شلوغ کاری باقی میماند؛ برای مثال هامون به دنبال پاسخ سوال های دینی مثل علت اینکه ابراهیم میخواست سر ابراهیم را ببرد میگردد و از بابتش شاکی است؛ در حالیکه خودش رفتارهای ضد بشری همچون سو قصد کردن به جان همسرش را دارد! چگونه فردی ضد بشری مثل هامون میتواند داعیه عرفان و حقانیت الهی را داشته باشد؟؟ مشخصا آقای مهرجویی عرفان را با بزهکاری و اغتشاش اشتباه گرفته است. در مجموع فیلم مهرجویی یک فیلم رها شده ، شل و ول و مملو از ادا و اطوار و فریب است. مهرجویی همچنین هیچ دغدغه ای بابت کاراکترهایش ندارد و به سرنوشتشان بی اعتنا است و برایش مهم نیست که این آدم ها به چه مرحله ای از زندگی برسند. نه برایش دیوانگی ، زنده ماندن و مرگ هامون اهمیتی دارد و نه آوارگی مهشید و بچه اش اهمیتی دارد؛ به عبارتی او پشت کاراکترهایش نمی ایستد و تکلیفشان را روشن نمیکند. مهرجویی داستان و سرانجام فیلم را فدای رنگ و لعاب های فیلم میکند. ( هشتاد درصد تحلیل های این بخش از نقد مسعود فراستی درباره این فیلم الهام گرفته شده اند و بیست درصدش حاصل درک خودم از فیلم میباشد)
https://ts11.tarafdari.com/users/user760945/status/nody-1635656305.jpg" />با اینحال فیلمبرداری خوب و بازی خوب خسرو شکیبایی از نقاط قوت فیلم هستند. اگر صادقانه بخواهم بگویم کارگردانی افتضاح مهرجویی پشت بازی خوب شکیبایی پنهان مانده است. اگرچه خسرو شکیبایی در مجموع بازیگر تک بعدی بود و یک بازی صرفا خوب و مشابه رو همواره تکرار میکرد و چندان تنوع نقش و تنوع سبکی در بازیش نداشت ولی در فیلم هامون فوق العاده بازی کرده است و حقش بود که با این فیلم به عنوان یک ستاره در سینمای ایران مطرح شود. با اینحال بازی خوب او هم نمیتواند از افتضاح بودن این فیلم کم کند؛ بقدری هامون فیلم بهم ریخته و نامنظمی هست که هیچ گونه بدی فیلم را نمیشود توجیه کرد. ( تمامی تحلیل های این پاراگراف حاصل درک خودم از فیلم میباشد)
https://ts11.tarafdari.com/users/user760945/status/-khs-shnh-290078.jpg" /> جمع بندی: کارگردان در این فیلم به لحاظ سینمایی حرفی برای گفتن ندارد و نتوانسته مسائل فلسفی و روانشناسی را بدرستی در فیلم بکار ببرد و مخاطب را با ادا و اطوارهای موجود در فیلم دچار سردرگمی کرده است و در معرفی کاراکترها ناکام است و داستان زندگی مهشید و هامون را نتوانسته بیان کند. این رنگ و لعاب ها و روشنفکر نمایی ها همه و همه ادا و اطوار هستند و اسمش را سینما نمیشود گذاشت. هامون فیلم مهمی هست ولی کیفیت فیلم در یک کلام فاجعه به معنای واقعی کلمه هست. هامون فیلمی یکنواخت، بی روح، با شخصیت پردازی های ناقص و تناقض های بسیار است.