شعر کوردی «کوچ» از شیرکو بیکس
۷٬۱۳۱ بازدیددوشنبه ۰۲ اسفند ۱۴۰۰ - 0۷:۰۲
۱۷ دیدگاهبه مناسبت روز جهانی زبان مادری
نمیدانم چه کسی صاحب من است؟
کدام خدا صاحب من است؟
کدام شیطان؟
نمیدانم چه کسی حامی من است؟
نه آسمان به دادم میرسد
نه دنیا
نه قانون
نه ناقوس کلیسا و
نه منارهی مسجدها…
نمیدانم آخر من به که و به چه سوگند یاد کنم
نمیدانم چه کسی پناه و پشتیبان من است؟
من اکنون کوهی بیسوگندم
سوگند من دود است
حرفام، خاکستر
فریادم، خون کُشتهشدگان
و هر کوچی برایم به بیراهه است
تا کوچ هست، کوچ میکنم
تا آتش هست، میسوزم
تا آب هست، غرق میشوم
تا چاقو هست، قربانی میشوم
تا خاک هست، بیوطنام
تا کوه هست، سقوط میکنم
تا طنابِ دار هست، حلقآویز میشوم.
---------------------------
من پیش از موسی، آواره بودهام
من پیش از عیسی، مصلوب شدهام
من پیش از قریش، زندهبهگورم کردهاند
من پیش از حسین، سرم را بُریدهاند.
تبلیغات