زمستون/ افشین مقدم
۱ بازدیدپنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ - 0۹:۳۹
۲۰ دیدگاه
زمستون...
تنِ عریونِ باغچه؛ چون بیابون
درختا؛ با پاهای برهنه، زیرِ بارون
نمی دونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگِ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شبها، نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه... چه تلخه...
باید تنها بمونه قلبِ گلدون
مثل من که بی تو، نشستم زیرِ بارونِ زمستون
زمستون... برای تو قشنگه، پشتِ شیشه
بهاره... زمستون ها برای تو همیشه!
تو مثلِ من زمستونی نداری، که باشه لحظه ی چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی
نشسته زیرِ بارون
گلهای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق؛ نبودی
ببینی تلخه روزای جدایی
چه سخته... چه سخته
بشینم بی تو با چشمای گریون...
بشینم بی تو با چشمای گریون...
بشینم بی تو با چشمای گریون...