در مدح ژوزه ماریو دوس سانتوس مورینیو؛ خاص ترین ضد قهرمان تاریخ مستطیل سبز! (پارت اول)

دفاع و ضدحمله ،جنجال ، یهودا ، اسطوره ، نفرت ، رکورد ، معجزه ، مغرور ، آقای خاص !
جامع و کاملا کلی نشان دهنده ی شخصیت این مربی 58 ساله ی پرتغالی تبار سابق تیم های مطرحی اعم از چلسی ، اینتر ، رئال مادرید ، منچستریونایتد و ... است
او نه مانند اسطوره های مربیگری مثل سرالکس فرگوسن ، آریگو ساکی ، یوهان کرایوف محبوب دل هر فوتبال دوستیست نه مانند امثال آلن پاردو به قدری منزجر کننده هست که رقیب خودش را سگ پیر لعنتی خطاب کند !
اصلا معنی خاص چیست ؟
معمولا در عموم فرهنگ های دنیا خاص به معنای شی یا موجود یا جنس کمیاب یا ویژه قلمداد میشود که لقب آن دارای لیاقت بسیار برای هرچیزیست ...
اما آقای خاص یعنی چه ؟
شما به عنوان یک فوتبال دوست هرچقدر هم از لیونل مسی یا کریستیانو رونالدو به عنوان بازیکن تیم رقیب متنفر باشید بازهم میتوانید از تک تک حرکات ، گل و پاس گل های این دو ابرمرد تاریخ فوتبال لذت ببرید ولی وقتی پای شخصیتی مانند ژوزه مورینیو در وسط باشد شما تنها یک انتخاب دارید
یا تنفر یا علاقه !
آخر مگر میشود هوادارن بارسا بعد از آن دوی صدمتر در میان چشم غریب به 90 هزار هوادار حاضر در نیوکمپ و رجزخوانی خاص ژوزه به این شخصیت علاقه مند باشند ؟
مگر میشود یک هوادار رئال مادرید بعد از شنیدن نام مورینیو یاد فصل اعجاب انگیز 2012-2011 که منجر به رکوردهای بینظیری اعم از فتح لالیگا با 100 امتیاز و 121 گل زده در فصل نیفتد ؟!
انقدر خاطره در پشت این شخصیت ، رکورد پشت رکورد و جنجال پشت جنجال وجود دارد که اگر بخواهیم تک تک رو دایره بریزیمشان شاید منجر چاپ یک کتاب قطور شود !
ولی حالا میخواهیم فارغ از یک جلد کتاب قطور مروری بر دوران فوتبالی آقای خاص داشته باشیم
همراه باشید :)
شناخت جامع |
---|
ژوزه ماریو دوس سانتوس مورینیو فلیکس متولد 26 ژانویه 1963 در لیسبون پرتغال است بازیکنی نسبتا معمولی و نچندان حرفه ای در پست هافبک بود . بابی رابسون (مربی سابق اسپورتینگ لیسبون) به مترجمی نیاز داشت که به زبان انگلیسی مسلط باشد از همین رو ژوزه را به عنوان دستیار خود منصوب کرد بعد از چندوقت ژوزه در پورتو و بارسلونا همراه با رابسون به عنوان مترجم و دستیار به آن تیم ها کمک کرد مورینیو در آن زمان ایده های متعددی به عنوان یک دستیار به رابسون میداد و موجب استقبال این مربی بریتانیایی میشد پس از ترک بارسا توسط بابی رابسون مورینیو به عنوان دستیار و کمک مربی لوییس فن خال به کار در این تیم ادامه داد ژوزه بعد از بارسا به بنفیکا رفت و جانشنین یوپ هاینکس شد و عملکرد نسبتا مطلوبی در این تیم داشت ولی وقتی پیشنهاد تمدید قرارداد را به رییس بنفیکا داد پاسخ رد دریافت کرد و در نیم فصل دوم هدایت لیریا رو برعهده گرفت و به دنبال عملکرد مطلوبش در بنفیکا و لیریا پیشنهادی از پورتو دریافت کرد و با قبول این پیشنهاد به پورتو پیوست شروع قصه ! |
آیا میشود در عین ضدقهرمان بودن قهرمان هم بود ؟! شاید !
|
---|
ژوزه قبل از امسال هم که قرار بود هدایت پورتو را دست بگیرد سابقه ی حضور در این باشگاه را داشت ولی سمتی بالاتر از مربی ؟ اولین و سخت ترین چالش ژوزه پیش رویش بود ولی مسیر چندان روشن بنظر نمیرسید ولی ژوزه مردی نبود که به این راحتی ها تسلیم شود . کسب 86 امتیاز در لیگ پرتغال و قهرمانی و سپس برد برابر سلتیک و فتح یوفا فصلی به شیرینی عسل را برای هوادارن سراپا خوشحال پورتو رقم زده بود دوباره قهرمانی در لیگ و فقط یک شکست ولی نقطه عطف آقای خاص و پورتو به فتح جام هایی مثل لیگ برتر و یوفا نبود مورینیو و پورتو در یو سی ال فصل 2004-2003 چشم های دنیا را به خود دوخته بودن و اوج شاهکار در تصویر پایین قابل مشاهده است که در یاد هرفوتبال دوست و به عبارتی ژوزه دوستی نقش بسته است :) در نهایت پس از حذف غول هایی مانند منچستر یونایتد، لیون و دپورتیوو لاکرونیا به فینال رسید و با یک بازی کاملا برتر مقابل موناکویی که تیم های قدری مثل چلسی و رئال مادرید را از از پیش رو برداشته بود قهرمان اروپا لقب گرفت حالا آقای خاص بر فراز اروپاس :) |
رکوردشکنی پشت رکوردشکنی . مقابل این چلسی فقط سر تعظیم فرود بیاورید !
|
---|
ژوزه حالا دگر فاتح اروپا بود و بر بام فوتبال اروپا ایستاده بود یکی از خاص بودن های این شخصیت را میتوان برای هوادارن تیم اول لندن یعنی چلسی قلمداد کرد ! عده ای از او متنفرن و عده ای اورا هنوز هم دوست دارند. البته که برای نبش قبر یهودای استمفوردبریج راه زیادی مانده است ولی بیاید فصل 2005-2004 و 2006-2005 و 2007-2006 سه دوره حضور ابتدایی ژوزه در استمفوردبریج را مورد بررسی قرار دهیم آبراموویچ مالک کنونی و متمول و روس تبار چلسی طی یک پروژه ای چلسی را انتخاب کرد میتوان گفت چلسی که دگر آن ابهت سابق را نداشت توسط رومن آبراموویچ احیا شد و حالا کابوس صغیر و کبیر جزیره است ! اغلب فوتبال دوستان به خصوص هواداران چلسی میدانند رومن انسان چندان صبوری نبود و از راهی که منجر به هدف رسیدن او و باشگاهش میشد ، هرچقدرم که راه گرانی بود استقبال میکرد و اولین قدم برای موفقیت و برگرداندن شکوه از دست رفته شیرهای استمفوردبریج جذب فاتح اروپا بود اولین جام در دوران ژوزه در آنفیلد و کسب لیگ کاپ مقابل لک لک های مرسی ساید رقم خورد آنها در اروپا با بردهای جنجالی برابر بارسلونا و بایرن تا نیمه نهایی پیش رفتند ولی در آن مرحله با گلی که از آن بنام گل شبح یاد می شود، برابر لیورپولی که برابرش موفق به کسب لیگ کاپ در آنفیلد شده بودند حذف شدند ولی نقطه عطف چلسی و ژوزه پریمرلیگ فصل 2005-2004 بود ! ژوزه رکورد پشت رکورد را شکست (کسب بیشترین امتیاز لیگ:96) (کسب کمترین گل خورده در یک فصل:15) و در نهایت پایان دادن به طلسم 50 ساله پس از پورتو بر بام اروپا حالا نوبت چلسی بر فراز انگلیس بود قهرمانی دوم هم برابر منچستر پرستاره سرالکس به دست آمد اما اغاز مشکلات چلسی از اختلاف بین ژوزه و رومن در فصل سوم این مربی پرتغالی شروع شد جو استمفورد بهم ریخته بود ولی در همان فصل آنها آرسنال را دوباره در لیگ کاپ برده بودند. مورینیو سلطنت لندن را از ونگر و سلطنت انگلیس را از فرگوسن گرفته بود. فرگوسنی که در این فرمت جدید بیشترین سالی بود که قهرمان نشده بود {۳ سال}. آخر فصل ناکامی بود. آنها با دو مساوی برابر لیورپول و آرسنال هم قهرمانی اروپا از دستشان رفت و هم قهرمانی لیگ ولی در آخرین جام فصل یعنی جام حذفی توانست یونایتد را شکست دهد. طبق پیش بینی ها مورینیو برای ادامه ی کار در چلسی دچار مشکل شد و در نهایت با توافقی دو طرفه از چلسی جدا شد. او در ۳ سال ۶ جام آورد ولی ناکامی بزرگش نرسیدن دوباره به قهرمانی اروپا بود. او در هیچ دیداری در زمین خودش شکست نخورد و یک رکورد جاودانه ثبت کرد. |