اوزیل راه درستی را انتخاب کرد؟

مسوت اوزیل قطعا یکی از ستاره های بی چون و چرای آلمان، رئال مادرید و آرسنال بود. اکنون در فنر باغچه توپ میزند و در دیدار با اینتراخت فرانکفورت در آلمان به میدان رفت و تک گل تیمش را به ثمر رساند. گلی که باعث شد ترکها به یک امتیاز ارزشمند در خاک آلمان دست یابند. با اینحال اوزیل مورد سوتهای اعتراضی ژرمنها قرار گرفت. اعتراضاتی که ریشه در نحوه جدایی این بازیکن از تیم ملی آلمان، عکس انداختن با رجب طیب اردوغان و نامه خداحافظی این بازیکن از بازیهای ملی مانشافت دارد.
یقینا هیچ جمع بندی درباره اوزیل وجود ندارد که بتواند همه را راضی کند. با اینحال آنچه نگارنده به عنوان یک هوادار مانشافت برداشت کرده را به رشته تحریر در می آورم و قطعا این نوشته نیز مانند هیچ نوشته دیگری مصون از نقد و دیسلایک نخواهد بود. به خصوص که ممکن است مواردی چون ترک بودن، مهاجر بودن، مسلمان بودن اوزیل یا حب و بغض اشخاص نسبت به ژرمنها باعث شود بعضی با این نظرات نه از سر بی طرفی، که از سر حب و بغضی که دارند مخالفت کنند یا برخی بواسطه مشکلاتی که ممکن است با ترکها، مسلمانان، مهاجران داشته باشند یا حتی نژاد پرست باشند، با این نوشته ها موافق باشند. هدف اینجانب نه راضی کردن مخالفی است نه راضی شدن از موافقی. هدف نقد است و البته من نیز از تعصب و سوگیری تهی نبوده و ممکن است ناخواسته اسیر تمایلات درونی خویش باشم.
القصه داستان اوزیل مثل هر مهاجری سختی های خاص خودش را دارد. مهاجر بودن فی نفسه درد دارد. مهاجر حتی اگر مورد بی مهری واقع نشود، دردی در سینه دارد و آلامی را متحمل می شود که از تصور میزبان خارج است. کوچکترین اشتباه محاسباتی میزبان باعث می شود، مهاجر از کاه کوه بسازد و واقعا شاید چندان هم مقصر نباشد. این داستان با مسلمان بودن در اروپا، سخت تر می شود. اخباری که از خشونت افراطیون مسلمان به دنیا، آنهم به صورت فیلتر شده مخابره می شود، می تواند زندگی یک مهاجر را بیش از پیش سخت نماید. به خصوص اگر شما مهاجری باشید که برای مثال نتوانید علیرغم توصیه باشگاه مطبوعتان، آرسنال، موضع گیری تان علیه چین و طرفداری تان را از ترک زبانهای اویغور مخفی نمایید. یا بقول خودتان دو قلب دارید. یکی در آلمان و یکی در ترکیه. و بنظر شما مردم آلمان و فدراسیون آلمان نژادپرست هستند و وقتی میبرید شما را آلمانی می دانند و افتخارات شما را به پای خودشان مینویسند و وقتی میبازید، یک مهاجر بی ارزش هستید. به هر حال خوشمان بیاید یا نیاید، نژادپرستی وجود دارد. البته نژادپرستی دارای مراتب است. در ادامه به صورت دقیقتری به آنچه از نظر نگارنده بین اوزیل و آلمان رخ داده نگاه می کنیم.
بیایید قبول کنیم دنیا جای ایده آلی نیست. همانطور که گفتم نژاد پرستی همه جای دنیا وجود دارد. حتی در ترکیه!!! حتی در ایران!!! کافیست شما به ترکیه سفر کرده باشید. به شما توصیه می کنند اگر با یک ترک به اختلاف خوردید سعی کنید آنرا مسالمت آمیز حل کنید. چون در هر صورت این شما هستید که بازنده هستید. از یک کرد بپرسید ببینید آیا ترکها را نژاد پرست می داند یا خیر؟ متاسفانه رفتار ما ایرانیها و ادبیاتی که برخی "خود آریایی پندار" ها در برابر اعراب یا افغانها و ترکها و ... در پیش میگیرند، اصلا قابل دفاع نیست. همچنانکه رفتار بسیاری شهروندان سعودی با خدمتکاران فیلیپینی، بنگلادشی، پاکستانی و ... دارند، بر آمده از برتری عرب بر عجم است. واقعیت این است که جهان ما درگیر نژاد پرستی است و با تمام تلاشهایی که صورت گرفته هنوز راه درازی داریم تا به معنی واقعی جهان وطنی شویم. لذا با وجود علاقه به مانشافت می پذیرم فرهنگ مردم ژرمن نیز، قابل دفاع نیست و نژادپرستی در لایه های زیرین رفتار آنها (یقینا صحبت از نژاد پرست بودن هیچ کشوری به طور صد در صد نیست، صحبت از وجود رگه هایی از نژاد پرستی در بخش قابل توجهی (حتی اگر اکثریت جامعه نباشند) از جوامع است.) وجود دارد. رفتار هایی که گاهی خود مرتکب به زشت بودن آن واقف نیست. یا جامعه اگر خود نیز رفتارهای نژادپرستانه با مهاجرین از خود نشان نمیدهد، برخورد باز دارنده ای هم در برابر نژاد پرستها از خود نشان نمی دهد. اگر میخواهید ببینید نژاد پرست هستید یا نه، یک سوال از خود بپرسید. آیا مایل بودید مثلا یک سیاهپوست بودید. اگر شما سفید پوست هستید و پاسختان به این پرسش منفی است، شما هم رگه هایی از نژاد پرستی را دارید. حتی دنیز ناکی، فوتبالیست کرد تبار آلمانی در واکنش به حواشی بوجود آمده پس از کناره گیری مسعود اوزیل از مانشافت در گفتگو با یورونیوز به انتقاد از او پرداخت و یادآور شد که این ستاره ترک تبار آلمانی اگر نگران «نژادپرستی» است باید نگاهی به ترکیه بیانداز.
مهاجم سابق باشگاه «لورکوزن» آلمان و «گنچلربیرلیغی» ترکیه در گفتگو با یورونیوز تاکید کرد نه در آلمان بلکه در ترکیه با برخوردهای تبعیض آمیز مواجه شده است: «هرگز به دلیل نژاد و تبار خانوادگی در آلمان با برخورد تبعیض آمیز مواجه نشده ام.»؛ «به عنوان فردی که در آلمان متولد و تربیت شده، به عنوان فردی که در تیم های ملی پایه فوتبال آلمان بازی کرده، صادقانه به شما می گویم که هرگز در معرض تبعیض نژادی قرار نگرفته ام.» این فوتبالیست بیست و نه ساله همچنین تصریح کرد: «در ترکیه بود که برخوردهای نژادپرستانه را حس کردم. در این کشور تنها یک فرد برای همه چیز تصمیم می گیرد. او می تواند شما را تروریست قلمداد کند و یا اگر بخواهد برخورد احترام آمیزی با شما داشته باشد.» ناکی که اخیرا برای یک تیم دسته دومی ترکیه بازی می کرد ماه ژانویه گذشته به اتهام «نشر و ترویج «تفکرات ایدئولوژیک و جدایی طلبانه» به نفع کردها برای سه سال و شش ماه از فعالیت در میادین حرفه ای فوتبال این کشور محروم شد. او سال گذشته نیز به اتهام «ترویج ایده های تروریستی» به نفع حزب کارگران کردستان ترکیه به هجده ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود. دنیز ناکی با اشاره به اینکه در آلمان هم مانند همه جای دنیا نژاد پرستی وجود دارد و این یک مشکل جهانی است، تصریح کرد که مسعود اوزیل نباید خود را به عنوان یک فرد «کاملا مخالف با نژادپرستی» معرفی می کرد. به اعتقاد این فوتبالیست کرد تبار آلمانی در فدراسیون فوتبال کشور زادگاهش «کار حرفه ای» و در فدراسیون فوتبال ترکیه «مسائل سیاسی» حکمفرما است.
اما در مقام مقایسه، آلمان به نسبت نمره قابل قبولی در امر مهاجر پذیری می گیرد. ژرمنها با قصه مهاجرین تا حدود زیادی کنار آمده اند. حدود نیمی از تیم ملی آلمان دو رگه یا مهاجرند. ممکن است گفته شود، آلمان کشور پیری است که مجبور است مهاجرین را بپذیرد. بله مجبور است. ولی وقتی به نفراتی مثل برانت نگاه می کنیم که کاملا آلمانی هستند، عملکرد فوق العاده ای هم داشتند، ولی جای خود را به یک مهاجر می دهند بدون اینکه علیه او مصاحبه ای انجام دهند، می بینیم واقعا آنچه از نژادپرستی افراطی ژرمنها گفته می شد، بیشتر مخصوص فیلمهای جنگ جهانی دوم است نه داستان روز. برانت یک مثال موبور آلمانی است. و الا بسیاری از دو رگه ها یا مهاجر های دیگری هستند که نفرات همتراز آنها وجود دارند و به کار گرفته نمی شوند. یک فدراسیون نژاد پرست، سر مربی نژاد پرستش را مجبور می کند که برای راضی کردن تماشاگران نژادپرستشان تا میتواند آلمانی الاصل به ترکیب بفرستد. حتی اگر باعث شود، تیم ده درصد بدتر نتیجه بگیرد. نه اینکه نفراتی را خط بزند که شاید اگر بجای مهاجران در زمین بودند، شاید هم تیم ده درصد بهتر نتیجه میگرفت. به هر حال موافق نیستم که مثلا ژرمنها از ترکها نژاد پرست ترند. زیرا رنجی که کرد ها از ترک ها کشیدند (مثلا جنوب ترکیه یا شمال سوریه) کجا و شرایط مهاجر پذیری که باعث شد میلیونها ترک، آزادانه انتخاب کنند برای ادامه زندگی به آلمان بروند کجا؟! البته که مسائل اقتصادی هم دخیل بوده و ترکها حق دارند از بسیاری رفتارهای نامناسبی که دانسته یا نادانسته، از سوی ژرمنها متحمل شده اند، شاکی باشند. ولی باید به این نکته هم توجه داشت، اگر شرایط بر عکس بود، آیا ترکها از ژرمنها نمره قابل قبول تری می گرفتند؟ یا مثلا صدای میمون که در شرق اروپا و ایتالیا بر علیه سیاهپوستان شنیده می شود، آیا در آلمان هم شنیده می شود؟ به هر حال آنچه پیداست ژرمنها خیلی تلاش می کنند لکه ننگ جنگ جهانی دوم را پاک کنند و اگر مسئولی کد نژاد پرستی بدهد، مثل ایتالیا به عذرخواهی نصفه و نیمه اش راضی نمی شوند و احتمالا او را کله پا می کنند. صدای میمون در استادیومهای ایتالیا علیه ماریو بالوتلی یا موج نژاد پرستی بعد از فینال یورو 2020 علیه ستاره های سیاهپوست انگلیسی را فراموش نکرده ایم. لذا نمیخواهیم ژرمنها را تبرئه کنیم. ولی واقعیت این است که در مقام مقایسه جو استادیومهای آلمان و فدراسیون آلمان و حتی تیم ملی آلمان نسبت به بسیاری کشورهای قاره سبز قابل دفاع است. اگر مشکل ترک بودن یا مسلمان بودن تو و ایلکای گندوگان بود، بعد از جنجالی که در جام جهانی 2018 به راه انداختید، بازوبند کاپیتانی مانشافت نباید بر بازوی گوندوگان بسته می شد. یا باید فشاری را که در برخی تیمها شاهد هستیم که مهاجران سرود تیم ملی را بخوانند در آلمان هم شاهد بودیم. حال آنکه در جام 2014 که نیمی از تیم سرود ملی را نمیخواندند، اگر مشکل و بحرانی بود، باید خود را نشان می داد و تیم نمیتوانست با وجود چنین حاشیه و بحرانی مقام نخست جام جهانی را بعد از 24 سال از آن خود کند.
اما در باره دو قلبی که اوزیل برای خود حق قائل بود داشته باشد. آنچه از ظواهر پیداست، تمایلتان به ترکیه بمراتب شدید تر از تمایلتان به آلمان است. محبت هر انسانی را در سه مرحله می توان تصور کرد : قلب، زبان و عمل!!! شما هر سه مرحله را در حق ترکیه تمام و کمال انجام داده اید. شاید به همین دلیل است که در چالش بوجود آمده تمام مردم ترکیه پشت شما هستند. ولی در آلمان افراد کمتری شما را درک می کنند. درباره قلب شما نمی توانیم قضاوتی داشته باشیم. ولی شما به صراحت آلمانها را به نژاد پرستی متهم کرده اید. انگار نه انگار در اروپا زندگی می کنید و مثل هر فوتبالیستی شاهد مواردی از نژاد پرستی که در تمام اروپا رخ می دهد و در بالا ذکر شد، هستید. اصلا همین ترکیه خودتان. صادقانه بگویید برای یک کرد این حق را قائل است که در تیم ملی ترکیه بازی کند و ضمنا از کردستان هم حمایت کند و با یک رهبر کرد که با دولت ترکیه تنش داشته باشد، عکس هم بگیرد؟ در عمل هم با وجود اینکه میدانستید عکس انداختن با اردوغان بدلیل سیاستهایی که در اروپا غیر انسانی شناخته می شود، جنجال بر انگیز است و به تیم ملی آلمان لطمه می زند. ولی ترجیح دادید به قلبی که بیشتر دوست دارید گوش دهید. و الا عشق شما به ترکیه هیچکس را شگفت زده نمی کرد. آنچه مساله ساز بود دفاع از دیکتاتوری چون اردوغان بود. این هم در مقام عمل. لذا مردم آلمان از خود می پرسند، کسی که ترکیه را بیشتر دوست دارد، خب چرا تیم ملی ترکیه را انتخاب نکرد تا در حساس ترین مقطع، برای مانشافت حاشیه درست کند؟ تعبیر دو قلب وقتی پذیرفتنی است که شما پنجاه پنجاه رفتار کنید نه صفر و صد! قلب، زبان و عمل شما شهادت می دهد که شما ترکیه را به آلمان ترجیح می دهید. از خواندن سرود ملی این کشور اجتناب می کنید و ... . چرا مردم نباید از شما شاکی شوند. بازیکنان ترکیه حتی در بازی که شش گل از هلند دریافت کردند، جوری رگ گردنشان موقع سرود ملی ترکیه بیرون زده بود، که باور آن سخت است اگر بازیکنی نخواهد سرود ملی را بخواند، در ترکیب راهش دهند. قضاوت قبل از حادثه نمیکنم. اطلاعی هم از استعدادهای کرد زبان ندارم بدانم، حقشان بوده پیراهن تیم ملی کشورشان را بر تن کنند یا خیر؟ پای درد و دل همه آنان ننشسته ام. ولی ظاهرا چندان از آنچه در قلب اولت (شاید هم تنها قلبت) می گذرد راضی نیستند.
آقای اوزیل از وقتی شما رفتید، مسلمانان و ترکهای بیشتری جذب تیم ملی آلمان شده اند. آلمان کشور ایده آلی نیست. ولی با هر متری فکر میکنم از ترکیه بیشتر با نژادپرستی مقابله می کند. پس خود را فریب ندهید. البته هر انسان آزاده ای حق دارد و باید، نسبت به نسل کشی، محدودیت های مدنی و ... واکنش نشان دهد. ولی وقتی در مورد شما میبیم به رابطه گرم اردوغان و داعش و جنایاتشان علیه داعش واکنشی نشان ندادید و فقط جاهایی که ترک بودند، رگ انسانیت تان بیرون می زد، باور صداقت شما برای ما سخت می شود. شما نه فقط در آلمان که در آرسنال هم از روزهای رویایی خود دور شدید تا در شرایطی که افراد هم سطح و هم سن شما در بالاترین سطوح بازی می کنند، به خاطر اتفاقا نژاد پرستی که در شما بیشتر از خیلی های دیگر است و سیاست کاری تان در سطحی بمراتب نازل تر بازی کنید. شما برای ترکیه فقط قلب نداشتید، قلب، زبان و عمل را به کار گرفتید. ولی به آلمان که رسید زبانتان را علیه آلمانها چرخاندید و در عمل هم از عوامل حذف مانشافت از تیم ملی بودید. یک عذرخواهی می توانست، بسیاری از حاشیه ها را پایان دهد. ولی شما تا حذف مانشافت روزه سکوت گرفتید. آنجا در تنها بازی که حضور نداشتید تیم ملی آلمان توانست سوئد سر گروه را ده نفره شکست دهد و بعد از حذف (که شما اگر چه تنها عاملش نبودید، ولی از جمله عوامل تاثیر گذار بودید) بیانیه ای را منتشر کردید که خیانت به حقیقت بود. در دادگاه افراد سوگند می خورند : "حقیقت را بگویند، تمام حقیقت را بگویند و چیزی جز حقیقت را نگویند". گفتن بخشی از حقیقت به صورت فیلتر شده بدتر از دروغگویی است. شما قدر خودتان را ندانستید و قدر فرصتهایی را که در آلمان و آرسنال داشتید. قدر استعدادی را که در آلمان پرورش یافت. آنموقع آلمان خوب بود که روی شما سرمایه گذاری می کرد. وقتی خواست از این درخت میوه بچیند یادتان افتاد ژرمنها و لابد از دید شما فقط ژرمنها و نه ترکها و کل مردم جهان نژادپرست هستند. شما رفتید اما ترکهای بیشماری در تیم ملی آلمان به میدان خواهند رفت. برخی مثل گوندوگان بازوبند کاپیتانی هم به بازو بستند (با اینکه سبیلی که داشتند چهره ترک تری به آنها می داد و اگر بنا بر نژاد پرستی بود، او هم باید حذف می شد)، برخی مثل سوات سردار تازه به تیم آمده اند. برخی مثل کریم دمیربای برای تیم ملی به میدان رفتند و حتی پیراهن شماره ده را هم بر تن کردند. پیراهنی که در یک کشور نژاد پرست به یک مهاجر نمی دهند. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. ضمن محکوم کردن هر نوع نژاد پرستی از استاندارد دوگانه باید پرهیز کرد.