برای فرهاد, مردی با قلبی به رنگ استقلال?

فرهاد مجیدی, شخصی برای دوست داشتن.
استقلال نامی آشنا در فوتبال ایران. نامی که در قلب آدم هایی جا خوش کرده که چین های رو صورتشان نشان از گذر بیش از 60 سال از عمرشان است. کسانی که آخر هفته هایشان را در نوجوانی و جوانی با رفتن به امجدیه با قلب هایی که برای تاج می تپد گذراندن. بعد ها بچه های و نوه هایشان را با این عاشقانه آشنا خواهند کرد. نسل های بعد از آنها هم به جریان خون آبی در رگ هایشان عادت خواهند کرد. روی سکو های سیمانی امجدیه یا کنار رادیوای روی طاقچه و یا کنار تلویزیونی که در گذر زمان رنگی خواهد شد می نشینند و چشم می دوزند به نمایندگان معشوقشان و شعار هایی را سر می دهند. در دل و یا با فریاد.
تاج فراز و نشیب های زیادی در پیش خواهد داشت. نامش به استقلال تغیر خواهد کرد اما در دل عشاق نام تاج جای دیگری دارد. مردان با اخلاق تیم, امثال پورحیدری و ناصر خان هواداران را عاشق تر می کنند. نسل این عزیزانِ استقلال ادامه پیدا خواهد کرد و خیلی زود فرهاد مجیدی که زمانی پسر ناصر خان بود عاشقان تاج را مدهوش خود می کند. خیلی زود حتی قبل از اینکه تعداد تار های سفید موهایش از انگشتان دست بیشتر شوند پا جای ناصر خان خواهد گذاشت و مخلصانه به تیم خدمت می کند. از زمانی که پسرک جوانی بود که به تیم آمده بود و تا به الان که مردی بالغ شده, از همان طرفداران 60 ساله تا کودکان 8 ساله همه دوستش داریم. حال که دوباره تیم محبوبمان که در قلبمان صاحب قصر شده دچار ناملایمتی هایی شده که همه را آزار می دهد, فرهاد که حال عزیزِ استقلال است در حال کلنجار رفتن با مشکلات است و امید داریم پیروز نبرد باشد. این روز ها با آمدن نام استقلال چهره اش را به خاطر خواهیم آورد, کنار ناصر خان و منصور خان که تاج سر هستند. کنار خط راه رفتن و راه رفتن. شادی و در آغوش گرفتن. گاه اشک.
دلنوشته برای فرهاد که بداند عشق به استقلال و مردانش ازلیست. بماند به یادگار برای فرهاد مجیدی, شخصی برای دوست داشتن.