رییس اسبق فدراسیون تیر و کمان در طرفداری: می دانستم زندانی می شوم!
ناگفته های کریم صفایی از درگیری و بازداشت تا تبرئه و بازگشت در گفتگوی ویژه طرفداری

کریم صفایی، رییس اسبق تیر و کمان میهمان دوربین طرفداری در برنامه گفتگوی ویژه بود.
به گزارش طرفداری، 8 آذرماه سال 1391 بود که کریم صفایی به دلیل برخی اتهامات از سوی دادگاه متهم خوانده و مدت کوتاهی تا صدور قرار وثیقه در بازداشت به سر برد و پس از آن در چند سال اخیر این پرونده در دادگاه رسیدگی به کارکنان دولت بررسی شد.
با این حال ریشه اصلی این مشکلات به اختلاف او با دولت و وزارت ورزش وقت و مصاحبه جنجالی او بر می گشت، جایی که او گفته بود وزیر را می زنم، شاه را مات می کنم.
28 فروردین ماه 1400، پس از 3062 روز سرانجام اعلام شد کریم صفایی تبرئه شده است. همین موضوع بهانه ای شد به سراغ کریم صفایی برویم و از او در خصوص ناگفته های این سال ها بپرسیم.
سکوت کریم صفایی مقابل دوربین طرفداری شکسته شد و او صحبت های بی پرده و جالبی را در خصوص اتفاقاتی که برایش رخ داد و مشکلاتش با دولت و وزارت ورزش وقت مطرح کرد که دیدن آن حتما پیشنهاد می شود.
این مصاحبه در دو قسمت فردا تقدیم تان می شود اما بد نیست پیش از انتشار کامل این مصاحبه، بخش کوتاهی از اظهارات کریم صفایی را تماشا کنیم:
می دانستم به هرحال چه بازی آسیایی را برگزار کنم و چه برگزار نکنم، چه قهرمان آسیا شوم و چه قهرمان آسیا نشوم، سر از زندان در می آورم.....
لاریجانی آنموقع رییس مجلس بود و یک کلمه خاصی گفت که، من این پخمه را...پخمه تر از این آقا در دولت نداریم، برایت این پخمه را ده روز دیگر استیضاح می کنم... یک جوی درست کردند، خصوصا آقایان امنیتی گفتند این ها به دنبال این هستند با ورزش، جمهوری اسلامی را کیش و مات کنند... گفتم راستش را بخواهید با این روندی که پیش می رود، مطمئنا وزیر را می زنم، شاه را مات می کنم...شب قبل حراست مرا خواست و گفت خودت از ورزش برو، گفتم چرا بروم، گفت همین این است که ما می گوییم، گفتم چرا تو نمی روی، گفت تلفن روی اسپیکر است و آقای وزیر هم در حال شنیدن است، اگر شما تشریف ببری، پولت را می دهیم. گفتم جدی می گویی؟ گفت بله، گفتم جوک نگویی ها (با خنده).....شاکی شدند.....در میدان سعادت آباد ریختند در خیابان، چهار زانتیا و دو پرشیا، کلت کشیدند روی ما، دو دوربین آورده بودند و روی ما آوردند که از دستگیری فیلم بگیرند. گفتم این بچه بازی ها چیست؟ گفتند به ما گفتند ایشان قهرمان تیراندازی است و اگر بخواهید ایشان را بگیرید کلت می کشد و همه شما را می زند، گفتم آن خل و چلی که این حرف را به شما زده چه کسی است؟...... آن ها گفتند آقا، این دستش در دست بیگانگان بود.