⭐⭐آهنگ جدید اشکان فدایی به نام کولی⭐⭐

⭐کاری از حزب استادان⭐
داری میگیری مهدیار؟ … فدائی … 3
گشنه، وحشی، پریشون، میچکه خون از نقاب، از دنیا خورده، جلوش میذارن صورتحساب6
بالشتش کفشه، تختش نیمکت، نبوده بچه هیچوقت، خودش زخمیه و باندپیچیه دست نیمچهش1
انگار زده بیرون غول از چراغ، پول نداره، آدما میفروشن فخر بیشتر1
شکسته شاخه رو سر گاو، میوزه باد خنک پارک، آرزوهاش گوداله و وقت شیرجهس1
رو زمین وحشی میچرخه سنگین، پیاده تو شهری که فرعی زیاده0
بارونم با یه ترسی میادش، خورده الکل، پنجه میکشه به دیوار، پاک بشه اثر انگشت0
تحت نظره، مشکلش با قانون شروع میشه از بند اولش، حوصله نداره، بدون دندهعقبه0
کمه قند بدنش، گشنهس ولی نمیزنه هیچوقت از خرج علفش0
خورشید زخمیه میزنه بیرون چرک از سپیده، چشاشو میبنده دنیا رو بهتر ببینه2
خریدار صلحه ولی کسی قیمت نمیده، آدما یهجوری همو میکشن انگار نفرت یه دینه0
میسوزه چنار باغ، کولی نگاه میکنه به هلال ماه، چشا خط شده زیر فشار خواب، کولی میمیره و زندهن الههها، لخته، کفنش فقط یه لایه خاک3
خزیده تا کاسه توالت، بالا میاره خونابه، از این همه تظاهر و رساله به قلم گوساله0
آهن آهنو میبره، کولی فولاده، آدم آدمو میخوره، روش یه قلپ نوشابه0
لباش داد و دلیل، نگاهش هیچوقت نبوده به تاج و طریق0
اسبو زین کرده، بکوبه شاهو زمین، پیشمرگه1
میکشه بیرون تیغ از غلاف، نه نمیترسه هیچموقع شیر از سگا1
داره خفه میشه، رو گلوش پای هواس، نمیرسه به ریهش راز بقا0
دست به دامن هیشکی نمیشه، حتی پنج تن آل عبا0
خون شیشه رو جر میده، نمیمونه تو یه جام شراب2
ولی مادی نی، شرایط عادی نی، آلاخون والاخون، باج نمیده، خواهش کن0
کولی هم لاله هم شاهد جرم، بهش میگن ساکت شو، بیخبرن هست توی ساکش ؟؟؟0
سوال شده براش یه نکتهای، آزادی باشه که چی؟ شماها ک* بگید؟0
هی کتاب بخون و رخ بگیر، جفت بگیر، از تو چندتا فرزند میمونه، از ما خاکستر، شعلهایم0
میسوزه چنار باغ، کولی نگاه میکنه به هلال ماه، چشا خط شده زیر فشار خواب، کولی میمیره و زندهن الههها، لخته، کفنش فقط یه لایه خاک3
آدمای بی سر و ته، قصههای بی کس و کار، صدا بمب میده بازتاب تف تو شیکم چاه0
یکی میزنه ساز، دور کولی میخزه مار، واسه چشم آفته و واسه گل زینته خار2
زمان عادلترین قاضیه، هرچند که الان خوابیده، جوری که انگار دوقلو زاییده0
عاشق ریاضیه، با خدا تو زاویه، عاصیه، ضامنو میکشه و بعدم چندتا قافیه1
دیگه رو شده دست سران، خون میخورن تو ظرف طلا، آزادی نقش بر آب، باتوم بسیجی تو فرق سرا0
جامهی تقوا گشاده به تنا، کولی چهارچوب جامعه تنگه براش0
خاکی مثل لباس زائرا، حل میشه تو اسید نگاه عابرا0
روان مریض، تنها مثل شبای کویر، جنازهها کنار لالهها، باید کوبید و ساخت یه جهان جدید0
خونهبهدوش، تو جیبش دوبیتی، دنیا رو وحشی میدید، آدما رو گوشت خورشتی0
زندگی کوتاهه، دعای کمیل نی، دستای کلی روی آتیش بود و هوا سردتر از نگاه خمینی0
میسوزه چنار باغ، کولی نگاه میکنه به هلال ماه، چشا خط شده زیر فشار خواب، کولی میمیره و زندهن الههها، لخته، کفنش فقط یه لایه خاک3
ملتی که مظلوم است، ملتی که در تحت فشار است، ملتی که همه آزادیها از او سلب شده است، ملتی که استقلال ندارد، ملتی که کشته میدهد، ملتی که بر او غلبه کردهاند؛ ظالمین0
اینها الآن احقاق حق خودشان را میخواهند بکنند، فریاد میزنند که ما آزادی میخواهیم، ما استقلال میخواهیم. آیا چنین چیزی پستی و رذلی است؟0
اگر او راست میگوید که میخواهد مصالحه کند… به خواست ملت عمل کند، و او این است که او برود مشغول کار دیگه بشود0
لکن او درست نمیگوید، نمیخواهد مصالحه کند، او میخواهد اغفال کند مردم را و بعد از اون بدتر از اول رفتار کند0