سالار قافله می ترسد

به نام خداوند بخشنده مهربان
ای قافلهی اهل ایمان و تقوا؛ امیر و و قافله سالار شما علی بن ابیطالب علیه السلام از سفر آخرت سخت مضطرب بوده و به همه اعلان خطر فرمود شب ها در مسجد کوفه با صدای بلند می فرمود: ای مسافران بار سفر خود را ببندید و مهیّا باشید بدرستی که گردنه های سخت و منزلهای وحشتناک بسیاری در پیش است که ناچار باید از آنها گذشت
آنگاه می فرمود آه از کمی توشه و دوری راه و بزرگی فرودگاه.
اگر در قافله؛ رئیس اعلان خطر کند منزلی که در پیش است بسیار طولانی و خالی از آب و آبادی و پر از درّندگان است و بر همه لازم است هر چه بتوانند آب و آذوقه همراه خود برداشته و مراقب خود هم باشند و خود آن قافله سالار هم با کمال وحشت و اضطراب از این منزلی که در پیش است با عجله مشغول جمع آب و آذوقه برای خود است آیا حال تو در این قافله چگونه است؟ آیا از پریشانی رئیس قافله که می دانی کاملاً به راه وارد است پریشان نمی شوی؟ آیا از سعی او در تحصیل توشه؛ تو هم مشغول تدارک نمی شوی؟
مگر نه علی (علیه السلام) را پدر روحانی و مقتدای خود می دانی و خود را مربوط و متّصل به ولایت او می خوانی چرا از قلق و اضطراب آقا از یاد قیامت و سختی عذاب آخرت مضطرب نمی شوی؟ چرا از سعی آن حضرت در تحصیل توشه ی سفر آخرت به فکر خود نمی افتی و جدیت نمی نمائی که فردا گدا وارد محشر نشوی سعی در اعمال نیک نمی کنی؟
این مطلب از کتاب گناهان کبیره از شهید آیت الله دستغیب (رحمت الله علیه)؛ تنظیم و تصحیح استاد سید محمد هاشم دستغیب جلد ۱ صفحه ۱۲۲ می باشد.
https://uupload.ir/files/86rt_addtext_۰۲-۰۷-۰۲.۰۰.۴۱.jpg" />
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ?
?الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ?