شبی مردی برای خرید نان به سمنان سفر کرد سپس پشت درخت کاج دختری زیبا او را دید و...
۲ بازدیدچهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ - 0۹:۱۷
۴ دیدگاهروزی از روز ها مردی به شهر سمنان سفر کرد سر راه نان خرید و به سمنان برد وقتی به آنجا رسید یکی از احالی سمنان از او پرسید: از کجا نان خریده ای مرد؟
آن مرد به او جواب داد دنبال نان میگشتم شخصی به من گفت شهریست به نام سمنان که از نامش پیداست فقط در آنجا نان پیدا میشود باید به آنجا بروی
سپس مرد سمنانی به او پوزخندی زد و گفت: او تو را ایستگاه کرده است در کوچه پس کوچه های تمام شهر ها نانوایی وجود داره
(سپس آن مرد به زیر درخت سیب مینشیند و گریه میکند)
ساعتی میگذرد و او به خواب فرو میرود و سیبی به سر او میفتد
سپس دوستانش او را میبینند و میگویند خخخخ و آن مرد برای تلافی جویی سیب را به صورت آنها پرت میکند و ۴ ساعت و ۲۹ دقیقه و ۶۵ ثانیه میخندد
اینگونه بود که قانون بزنی میخوری کشف شد
#آن_مرد_با_نان_آمد
#درخت_سیب
#بزنی_میخوری
#سمنان
تبلیغات