بینهایت غم و بینهایت خاطره
۲۸۴ بازدیددوشنبه ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۱
۱۲ دیدگاهدیروز ساعت چهارو پنج بعد از ظهر،هوا شدیدا ابری بود،نور کمی از بین پرده ها زده بود تو اتاق
چاییمو زده بودمو کنترل به دست جلو تلویزیون توی مبل فرو رفته بودم
با خودم گفتم امروز روز خوبیه،حداقل حس بدی ندارم
حس خوب ادامه داشت تا گوشیو ورداشتمو اولین خبری که دیدم این بود
روحشون شاد
تبلیغات