به قطبی گفتم در جمع 40 مربی ایران جایی نداری، گفت خفه شو برو بیرون!
افشاگری محمدرضا مامانی در رابطه با افشین قطبی: در رستوران چینی ها روی دستمال به رفیق ما شماره داد

اختصاصی طرفداری - محمدرضا مامانی در برنامه ملاقات با چهره ها میهمان طرفداری بود. بازیکن سابق باشگاه پرسپولیس بعد از مدت ها سکوت و دوری از فوتبال، صحبت های جذاب و شنیدنی در رابطه با آن دوران پرسپولیس داشت. افشاگری های مامانی از اردوی پرسپولیس در سال قهرمانی با افشین قطبی را برای اولین بار در طرفداری می شنوید و می بینید.
"سرجوخه هم نیست، چه رسد به امپراطور!" این تیتر جنجالی نقل قولی از محمدرضا مامانی در آن دوران بود. بازیکن سابق پرسپولیس ماجرای این اتفاق را تمام و کمال برای طرفداری شرح داد:
درگیری های لفظی که با افشین قطبی پیش آمد، جریانش چه بود؟ یکسری دیالوگ را تیتر کرده بودند. اگر از زبان خودت بشنویم، درست ترینش چیست؟
بگذار راستش را بگویم. شب قبل تمرین یک نفر به من زنگ زد، مرزبان بود. گفت قطبی می خواهد فردا به نیکبخت گیر بدهد که چاق شده است و اخراجش کند. آن دوران یا من پیش علیرضا بودم یا علیرضا پیش من بود. یک بنده خدایی در رستوران چینی ها روی دستمال کاغذی شماره قطبی را گرفته بود، شانسی رفیق ما در آمد. همان دستمال را به من داد. من هم یک روز قبلش دستمال را به نیکبخت دادم. گفتم علیرضا این دستمال، می نشینی و هیچی نمی گویی. می خواهد به تو گیر بدهد بیرون از باشگاه فلان کار را می کنی، حاشیه داری، شب نشینی داری، هرچه که گفت این دستمال را جلویش بگذار و بگو این چیست؟ ماجرای رستوران چینی ها چیست؟ می خواهد به حاشیه ببرد و از اصل بیرون بیاید، تو هم به حاشیه ببرش. رفت و آمد بیرون، من را صدا کردند.
قطبی به من گفت:
-می دانستی خیلی بهتر از تو در ایران هستند که حقشان است در پرسپولیس بازی کنند؟
گفتم آره ولی کم.
این بار گفت می دانستی تو فوتبالیست قوی ای نیستی؟
گفتماز نظر شما آره ولی از نظر خودم نه. از نظر مرزبان و استیلی هم نه.
حالا در جلسه من بودم، محمود خان بود، حمید استیلی بود، مرزبان و افشین قطبی، در کانکس زمین تهرانسر. صحبت را برد جلو برد جلو، حرف هایش که تمام شد گفتم من می توانم چیزی به شما بگویم؟
گفت خب بگو
گفتم می دانستی تو هیچ جایی بین 40 سرمربی برتر لیگ برتر ایران نداری، جزو 40 نفر هم نیستی، اما سرمربی پرسپولیس هستی؟
گفت خفه شو بلند شو برو بیرون. گفتم این را هم می گذارم به احترام محمود خان، حمید استیلی و مرزبان که اینجا نشسته اند. وگرنه کسی به من بگوید خفه شو جور دیگه برخورد می کردم. عصبی شدم و آمدم بیرون، در را به قدری محکم بستم که دستم پاره شد.
گفتم تکلش را ما می زنیم، دویدنش با ماست، بدنسازی را ما می کنیم، همه زحمت درون زمین را ما می کشیم، این می شود امپراطور؟ این سرجوخه هم نیست چه رسد به امپراطور!
این لقب را هم عباس اسماعیل بیگی که خدا ازش نگذرد به او داد. نمی دانم چه داد و ستدی شد، اما این لقب را اسماعیل بیگی بهش داد. افشین امپراطور و فلان! امپراطور بود در این همه تیمی که داشت نتیجه می گرفت. گلچین بهترین بازیکنان ایران در تیم ملی را دادند نتیجه نگرفت.