معرفی برترین شرورهای تاریخ سینما:جردن بلفورت(گرگ وال استریت)

((با پول فقط زندگی بهتری گیرت نمیاد؛بلکه تو رو تبدیل به یه آدم بهتر میکنه.میتونی هرچقدر بخوای به کلیسا یا حزب سیاسی مورد علاقت کمک کنی.حتی میتونی نسل جغدهای خالدار لعنتی رو هم منقرض کنی.))این جملات علی القاعده باید باورهای یک فرصت طلب ریاکار و ظاهرالصلاح باشد که به عاقبت بخیری فکر میکند.اما شنیدن آن ها در قالب مونولوگی از زبان جردن بلفورت(لئوناردو دیکاپریو)در ابتدای گرگ وال استریت تضاد بامزه ای است.چون این دقیقا خلاف مسیری که او میرود.
بلفورت،دلال اخراجی وال استریت است که با فعالیت در یک مرکز مبادله سهام های کم ارزش،فرصتی طلایی برای پولدار شدن کشف میکند:فروختن جنس آشغال به آدمهای آشغال.او از هوش و زبان بازی خود استفاده میکند تا کلاه آدمهای ساده و بدبخت بردارد و سهام کم ارزش را به اسم فرصت های فوق العاده سرمایه گذاری به آنها قالب کند.سود خوب،او را به تاسیس کمپانی شخصی اش((استراتون اوکمانت))که یک شرکت پامپ دامپ سهام است وا میدارد.او برای تشکیل حلقه اولیه به سراغ آدمهای احمق و هپروتی میرود تا بتواند اختیارشان را در دست گیرد،اما همراهی با این آدمها جنونی در او شعله ور میکند که بذر آن را مارک هانا(متیو مک کانهی)در ذهنش کاشته بود.مرشدش در وال استریت که به او آموخت راز دوام آوردن در این شغل،مواد و سکس و بلفورت،با کله در آنها شیرجه میزند.برخلاف گوردون گکو،او فرصت طلب باهوشی است که هوشش را با تلذذ دیوانه وار تاخت میزند و به ورطه سقوط می افتد.چرا که آن روی سکه دیوانگی،حماقت است.
سکانسی مهم در فیلم هست که این مسئله را به خوبی نشان می دهد.بلفورت که اسیر اف.بی.آی شده،قرار است طی معامله ای با پلیس بپذیرد که در ازای ترک شرکتش و تحمل مجازاتی خفیف،زندگی و اموال خود را حفظ کند.او قرار است طی یک یک سخنرانی رسما با کارکنان شرکت خداحافظی کند.او از ویژگیهای استراتون اوکمانت و فرصتی که برای رشد آدمها فراهم کرده میگوید.حین سخنرانی احساسی،کم کم به یاد می آورد که حضور در این جایگاه،چقدر برای او لذت بخش بوده است.آن حس جنون دوباره بیدار میشود تا پشت میکروفن فریاد بزند تصمیمش عوض شده و به هیچ وجه از شرکت خارج نمیشود.جنون هوس پرستی که سبب زوال عقل و هوش میشود تا منفعت خود را هم دیگر به درستی تشخیص ندهد و نفهمد کجا باید میز بازی را ترک کرد.او ادامه میدهد و زمانی که وضعیت بحرانی تر شد،تصمیم میگیرد بیزینس را کنار بگذارد وبه قامت یک سخنران موفق درآید اما دیگر دیر شده است و او تمام آنچه به دست آورده اعم از پول و خانواده و قدرت را یکجا از دست میدهد.شرور نمایش کمیک و بی پرده مارتین اسکورسیزی که برای لذت جویی های افسارگسیخته اش همه کار میکند و در نهایت،خود قربانی اصلی شرارت هایش میشود.
شرور بعدی:جوکر