نفسم گرفت از این شهر - شاهکار استاد شفیعی کدکنی
۵۵۰ بازدیدشنبه ۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۶
۳ دیدگاه
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن
زبرون کسی نیاید، جویباری تو این جا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی، که سرودنست بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن"
یادی بکنیم از حبیب عزیز . من اصولا آهنگ های داخلی رو کم گوش میدم ولی الحق و الانصاف حبیب گوهری گرانبها د موسیقی ایرانی بود . روحش شاد و یادش گرامی
تبلیغات