زندگی یا قهرمانی!!؟

قسمت پایانی
هفته بعد از رقابتهای ایرون من ، چند روز مانده بود به آرنولد کلاسیک که من دوباره کارم به بیمارستان کشید.
این بار هم مثل دیگر دفعات افتضاح بود. خیلی ناگهانی بدنم سرد شد و نمیتوانستم فکر کنم. شروع به گریه کردم چون میدانستم نابود شدهام. آیا از ماده خاصی زیاد استفاده کرده بودم؟ آیا در زمان نادرستی چیزی مصرف کرده بودم؟ یا این که بدنم در مقابل این همه فشار در نهایت کم آورده بود؟
فکر میکردم این دفعه کسی میآید و ملحفه را روی سرم خواهد کشید. پزشکم گفت نمیداند که من چرا هنوز زنده هستم. بار دیگر دیالیز شده بودم.
میدانستم باید روش زندگی را عوض کنم. داروها شاید مرا نکشتند اما باعث شدند که همه چیز تسریع شود. هر وقت که آماده باشم خداوند جان مرا خواهد گرفت اما خراب کردن بدن برای تسریع این دیدار باید متوقف میشد.
بعد از پیوند کلیه در سال 2003 حالا میتوانم بگویم همه چیز نرمال است و البته بدون این همه شکوه و جدال و همچنین سقوط و ماجراهای اسفبار من فلکس ویلر امروز نمیشدم
از هیچ دارویی چشمپوشی نکرده بودم و در موردش متاسفم و کاری بوده که باید انجام میدادم. میدانم که در نقاط مختلف جهان خیلیها از داروهای ورزشی استفاده میکنند چرا که روی کاراییشان اثر دارد چون میخواهند ظاهرشان مثل من شود یا میخواهند مثل یک بدنساز مثل من باشند.
از مردم و به ویژه پسر خودم «داریوس» میخواهم بدانند که میتوانند بدون استفاده از داروها رویاهای خود را دنبال کنند. این یک انتخاب آگاهانه است و من انتخابهای خودم را کردم و علیرغم اشتباهاتی که انجام دادم خیلی خوش شانس بودم که هنوز زنده هستم
مصاحبه کامل در پست های قبلی