نقد فیلم استاکر ؛ بدترین بدترین ها

به اصطلاح فیلمی از آندری تارکوفسکی که فیلم 178 سایت imdb هست و یک زمان الگوی فیلمسازی در ایران هم بود
متاسفانه به این فیلم انقدر فلسفه بافتن و این نماد اینه و اون نماد اینه کردن و گفتن کسی که این فیلمو نفهمه فلسفه و درون و عرفان رو نمیفهمه که کمتر منتقدی یه نقد درست و حسابی و سلبی جانانه از این فیلم داشته
اما بنده که با این آشغالی که تارکوفسکی ساخته تعارف ندارم و خیلی رک میگم
فیلمی با یک قصه کاملا دم دستی و حرفای فیلسوف مآبانه که اصلا تبدیل به فرم نمیشه و در جان آدم رسوخ نمیکنه ، فیلم بیشتر عکسه ، برداشتهای طولانی حوصله سر بر ، صداگذاری خیلی بد جوری که توی تعقیب و گریز اولای فیلم وقتی قطار از کادر خارج میشد سکوت مطلق بوجود میاد
فیلم با یه تیتراژ توی یه تقریبا کافه شروع میشه تیتراژ کاملا مرموزه ؛ فیلم شروع میشه با یه تصویر سیاه و سفید و یه هاله قرمز خیلی کمرنگ ابتدای فیلم و با ورود به تختخواب یه زن و مرد و بچه و تکون خوردن لیوان بعد یه حرکت دوربین از راست به چپ و برعکس و باز بودن چشم زن نوید یه فیلم ترسناک رو میده با گذشت چند لحظه از فیلم وارد یه سردرگمی میشیم و متوجه میشیم سه نفر قراره یه جای برن با اکراه به دیدن میشینیم تا دقیقه 71 متوجه خط داستان میشیم و از وجود یه اتاق با خبر میشیم که آرزوها رو برآورده میکنه بالاخره سه نفر داستان ما بدون اینکه براشون اتفاقی بیفته به جلوی اتاق میرسن و هیچ کدوم واردش نمیشن
متاسفانه خط داستانی انقدر بی مایه هست که تماشاگر عام اصلا سرگرم نمیشه و با حرفها و جملات قصار و برداشتهای طولانی فیلم که هر چه به پایان فیلم میرسیم بیشتر میشه رو مناسب افراد خاص روشنفکر میکنه ، تارکوفسکی برعکس چیزی که میگه اصلا طبیعت نمیفهمه ، بغل کردن احمقانه علفها و رنگی کردن تصویر هم حسی به ما نمیده
من از 100 به این فیلم 2 میدم