فیلم خوب ببینیم: The Prestige

رابرت انجي ير و آلفرد بوردن شعبده بازاني هستند که از جواني و اولين برخورد شان همواره به شکلي دوستانه در حال رقابت با هم بوده اند. قابليت ها و مهارت هاي اين دو در گذر زمان افزون تر و به همراه آن رقابت شان نيز شديدتر شده و رنگي از نفرت به خود گرفته است. رقابت اين دو همواره در اين مسير بوده که شعبده تازه و پيچيده تري عرضه کنند که دومي ياراي مقابله با آن را نداشته باشد. ولي اين رقابت به زودي در مسيري تلخ و خطرناک مي افتد و زندگي هر دو و حتي اطرافيان شان را نيز دچار مخاطره مي کند.
این بار نولان،دست به آسیب شناسی جالبی می زند.از نظر نولان،انسان-در هر برهه زمانی و نه تنها زمان حال-همواره خواستار درک و انس با شگفتی های پیرامونش بوده و هست،اما ناکام می ماند،چرا که خوب در سیستم های مختلف طبیعت نمی اندیشد و این،نتیجه این امر است که بشر دوست می دارد که فریبش دهند.وی،چنین مفهومی را در بستری بکار میگیرد که در همه اعصار،یکی از دغدغه های فرعی ذهن بشر بوده و هست و داستان را در مورد دو شعبده باز قرن هجدهم پیاده می کند که رو در روی هم قرار می گیرند و دست بر نمی دارند،مگر آنکه نابودی دیگری را با چشم ببینند.انجیر و بوردن مثل هر انسان دیگری دوست دارند که عشق بورزند،اما حس انتقام و حسادت،آنها را به ورطه سقوط می کشاند.در هر شعبده،مرحله ای وجود دارد با نام حیثیت که در آن،شعبده باز از امری عادی یک به ظاهر غیر ممکن می سازد و مورد تشویق قرار می گیرد،اما امکان وارونگی نیز هست،اصلا برای همین نام حیثیت را به دوش می کشد که یا شعبده باز حقه اش را با موفقیت پیاده می کند و یا محکوم است به شکست و فراموشی توسط مردمانی که نیاز به فریفته شدن دارند،نه آگاه شدن.
یکی از دو قطب داستان نولان،انجیر،برای درک راز عمل بوردن،دنیا را زیر پا می گذارد و حتی به دانشمند رو به افول آن روزگار که توسط همین مردم به دست فراموشی سپرده شده،نیکولا تسلا،برای ساخت دستگاهی عظیم رو می اندازد،و همین دستگاه لعنتی است که او را به پلکان مرگ نزدیک می گرداند…نولان در بخش پایانی،چنان بازی با ذهن تماشاگر می کند و او را همانند شعبده بازی چیره دست،می فریبد که وقتی در می یابیم تمامی اینها حقه های ساده ای بیش نبوده اند که با اندکی دقت،قابل کشف و لو رفتن بوده اند،بهت زده می شویم.حیثیت،آغازگر مسیر هولناک و افشاگرانه نولان است،وی،اکنون درد های بزرگ تر انسان را به گزنده ترین شکل ممکن نمایش می دهد…
چند مونولوگ و دیالوگ به یاد ماندنی از فیلم:
- هیچ کس به مردی که توی جعبه ناپدید میشه اهمیت نمیده.
- به فالون: «حالا دیگه میتونی کامل زندگی کنی. به جای هردومون زندگی کن.»
- هر شعبده بازی از سه مرحله تشکیل میشه: شعبدهباز یه چیزی رو نشون میده، یه چیز کاملا معمولی. بعد اون رو ناپدید میکنه. هنوز کسی دست نزده، چون ناپدید کردن تنها کافی نیست. باید اون رو برگردونی.
- تسلا: اولین باری که خواستم دنیا را عوض کنم گفتند خیالاتی شده ،دفعه دوم از من خواستند بازنشسته بشم.
- بیشتر ما دوست داریم فریب بخوریم.