چرا انقدر وقیح شدیم؟ نقد یک اتفاق نادر (برنامه ظلی پور و فراستی)

حامیان توهین، چند خطی با شما حرف دارم...
اخیرا بعضی از چهره های به ظاهر معروف صدا و سیما، یا شبهه سلبریتی های پوشالی دورانمان به دفاع از #ظلی_پور و برنامه اش شروع به نبش قبر اتفاقاتی کردند، که سالهاست از زمانش گذشته و همان دوران هم با کمی دقت قابل حل بود...
مثلا برای اینکه توهین ها به مرد مو سفید نقد فارسی در سالهای اخیر را ماست مالی کرده باشند... از واژه هایی که فراستی برای فیلم های #کمال_تبریزی و #مسعود_کیمیایی به کار برده بود استفاده کرده و با علم آن واژه ها پشت انواع و اقسام اهانت های بی خردانه و احمقانه یک پسربچه در رسانه ملی پنهان شدند...
ابتدا خدمتتان عرض کنم همان سالها که فراستی واژه استمناء را برای فیلم مسعود کیمیایی نه خود ایشان به کار برد، دقیقا اشاره کردیم همین واژه را منتقد بزرگ جهانی اندرو ساریس برای یکی از فیلم های ملویل هم به کار برده، و آنجا ملویل خودش می داند منظور نقد چیست و به پرخاش با آن نمی پردازد... اصولاً استمناء یعنی خودارضایی... و خودارضایی یعنی تکرار یک لذت شخصی، و این در فیلم مسعود کیمیایی با رنگ سیاه و سفید و طراحی دکور و لباس پنج دهه پیش بهترین واژه ای ـست که می توان به کار برد، زیرا کارایی امروزه اش را از دست داده... یا اگر به فیلم دیگری واژه دیاثت فرهنگی گفته می شود، یعنی تن فروشی و خود فروشی فرهنگی به اجنبی هایی که حریصانه منتظر نمایش چهره های ساچوره و عقب مانده این مرز بوم هستند و این واژه برای فیلم است نه برای فیلمساز...
#مسعود_فراستی چند روز پیش به برنامه ای دعوت می شود، با احترام در آنجا حاضر شده و از همان ابتدا با گذاشتن عکسهای مختلفی از او به وی می گویند، چرا خودت را میگیری تو که قیافه نداری، تکراری هستی و منقضی شده... و بعد فراستی که با لبخند و رویی گشاده برنامه را شروع کرده، به یک باره در خود فرو رفته و آب سردی بر پیکرش ریخته می شود! توهین به تیپ و قیافه یک آدم؟ واقعا وقاحت تا چه حد؟ برای اینکه نقدش کنیم؟ آثارش را نقد کنید او که به قیافه و رفتار مسعود کیمیایی یا دیگران کاری نداشته به اثر فرهنگی شان تاخته و شما هم به "نقد" که اثر فرهنگی اوست بتازید، دلیل بیاورید و با سواد سینمایی و دانش زیبایی شناسانه خود آن را بکوبید، بی رحم هم باشید... کسی کارتان نخواهد داشت، اما دعوتش نکنید در برنامه و بگوید این لباس را چند ساله داری؟ همین ساعت را ده سال پیش هم دستت دیدم... خب که چه؟!
و بعد شروع کنیم با پریدن در میان حرفها و دلسوزی هایش نسبت به سینمای کمدی امروزی و مثالش از سینمای با وقار #چاپلین هی به او متلک انداخته و از دو تا دوتا زن گرفتنش در آنتن زنده حرف بزنیم و بعد میان حرف هایش با حالتی تصنعی خمیازه بکشیم و باز توهین و باز توهین و باز توهین... باور کنید بعد از دیدن این برنامه لحظاتی بغض کردم... حال هز آدمی از دیدن این حجم عقده و تنفر بد می شود... و در انتها محصول فرهنگی این روزهای جامعه که آینه ای از سیاستهای غلط غرق شده در آنیم، می شود، توهینی که اسمش را هاردتالک می گذاریم... و یک پیر شده عالم ادبیات را سالهاست فیلم های دوستان ما را زده و نقد را پیش برده دعوت می کنیم تا جلوی ملت زانو بزند... پیرمردی که ماه هاست در برنامه کتاب باز یا برنامه شبهای سینما با آدم های هم قواره خودش هم صحبت شده.... و همه اش لذت و عشق و بده بستان دانش است و البته فرهنگی که اکثرمان نداریم...